Saturday, January 20, 2007

برشی از زندگی هر روزه

برشی از زندگی هر روزه
بهاره جابری - اصفهان
در طول روز هر جاکه باشم ،سر کار ،دانشگاه،خرید و...نزدیکهای خونه که میرسم،اولین کاری که میکنم این روسری لعنتی رو از سرم برمیدارم و شروع میکنم به ماساژدادن موهایی که از صبح تا حالا اونقدر فشار بهشون اومده که تخت شدند. نگاههای چپ چپ بابا و مامان : نمیتونی یکم زودتر بیای و
در دوران مدرسه، هیچ وقت یادم نمیره ،از در که وارد میشدی کسی نبود بگه آفرین این درسش خوبه ،این به درسش اهمیت میده و پی گیره و.. هرکس مانتوش بلند و شلوارش گشاد و مقنعه اش جلو باشه نورچشمی رئیس،معلم واستاده.هیچ وقت یادم نمیره 5 سالم بود مهدکودک میرفتم ، باید مقنعه میذاشتیم.حالم بهم میخورد از اینکه یه چیزی بایست مدام به زیر چونه ام فشار میآورد. به جای شعر وترانه سوره قران باید حفظ میکردیم
دوستهای خانوادگیمون نباید من و با دوست پسرم ببینن ، والا اینکه باها شون برم پیست اسکی و سینما و کوه اشکالی نداره از نظر پدر و مادر
تازه فرض کن قضیه آبرو اطرافیان و اینها نباشه شما مگه میتونی پارک و حتی همون پیست و کوه بری و هرلحظه اضطراب نداشته باشی که الان به حریم شخصی ا ت تعرض میشه! بهترین حالتش اینه که یکی از این خواهر زینب ها بیاد بهت تذکر بده ، روسرات رو بکشی جلو و چشم بگی تا بره بعد دوباره بکشی عقب.الان که دیگه افتضاح تر هم شده .مینی بوس راه انداختن میبرنت اون تو باز جویی و تحقیرت میکنن .شلوارت کوتاه باشه یا آستینت یا رو سریت باید یه کاریش بکنی .یه دفعه مجبور شدم دوخت شلوارم و بشکافم تا بیاد پایین که اجازه دادن برم
کی به اینا اجازه داده برای ما تعیین تکلیف کنن؟ ما نمی خوایم سوره قرآن حفظ کنیم و به جای آموزش و تحصیل از مهد کودک تا دانشگاه خزعبلاتی مثل اینکه علی و فاطمه کی ازدواج کردن یا اینکه محمد اینطوری بوده و اونطوری بشنویم
کی گفته اسلام با آزادی منافات نداره . من که با وجود سایه اسلام تو زندگیم احساس آزادی نمیکنم. از هر کسی هم دور و برم پرسیدم همین نظر و داره. آخه چطور میشه در مورد عقیدت، لباست ، روابطت، سکست و همه زندگیت چهار چوب برات تعیین کنند و بعد بگی آزادی؟؟؟
این چیزهایی که هرروز از وقتی بدنیا میایم و تو گوشمون اذان میگن، با تمام زندگیمون گره خورده اگه صلب آزادی نیست پس چیه؟
کجای دنیا پلیس حق داره از شما بپرسه با پسری که اومدی بیرون چه نسبتی باهات داره؟ یا مثلا در خونه ات رو بشکنه بیاد تو ببینه تو با کی رو تختت خوابیدی ؟ پلیسی که امروز کسی وجود نداره که از عمق کثافت کاریها و تجاوزها و تعرضهایی که خودش به زندگی زنها و مردها میکنه خبر نداشته باشه؟
چرا من باید تو دفترچه کنکورم بنویسم مذهبم چیه؟ وتکلیف کسایی که اصلا نمیخوان مذهبی داشته باشند چیه؟مگه آدمها باید به خاطر مذهبشون حق تحصیل داشته باشند یا نه؟
لابد اینهم اگه بفهمن من گفتم منم میرم جزو لیست بلند بالای اعدامها و سنگسارها
اون خبرنگار خارجی که میاد و میگه زنها و جوونا تو ایران مشکلی ندارن نهایتا میذارم پای اینکه کوره .اما خیلی وقاحت میخواد که یکی تو ایران زندگی کنه و مثلا تحصیلکرده ومثلا فعال حقوق زنان باشه بعد بره اونطرف دنیا به مثلا نمایندگی زنان ایران و در کمال پر رویی بگه اسلام منافاتی با حقوق بشر نداره
من توپم پره خیلی پر تر از اینها .هرجایی که بتونم مینویسم و میگم زنهای ایران از این حجاب و هر کثافت دیگه ای که اسلام و این حکومت میخواد به پای ما زنجیر کنه حالمون بهم میخوره و خسته از بس مدام نگذاشتند اونجوری باشیم که خودمون میخواهیم . ما همین الانم هرجوری بخوایم هستیم، اما راحت نیستیم با دلهره و اضطراب
اگه این و چاپ کردین بازم براتون مینویسم
شما چه نظری دارید؟
شماهم اتفاقات و خاطرات زندگی خود را برای ما بفرستید تا با ارائه آن، زندگی واقعی زنان را با هم مرورکنیم
8march.hejabno@gmail.com

1 comment:

Anonymous said...

آفرین، کاملا صحیح مطلب را مطرح کردید. این فشارهائی که بملت ایران وارد میشود نتیجه سالها مطالعه جاسوسان انگلیس و غرب است، که چگونه ملتی آزاده را مه دارای ثروت و منابع طبیعی بسیاری است بدست خودشان به اسارت بکشیم. راه حل همان فرستادن جرثومه فساد و جنایتکار هندی زاده، خمینی (لعن الله علی خواهرن و مادرن)..

حالا سالها خون این ملت مکیده میشود تا آنکه روزی برسد دوباره یک رضا خان میرپنج برای این ملت تهیه کنند برای نیم قرن بعدی.