Monday, April 23, 2007

بدحجابی": درگیری مردم با نیروی های انتظامی در شهر اراک/ اینجا همجا جنگه








................................................................................
بدحجاب: بخوانید افرادی که علنا به حجاب اعتراض دارند
فضا متشنج است
گزارش از اصفهان

شنبه اول اردیبهشت
اول اردیبهشت اولین روز اجرای طرح مقابله با بدحجابی درشهرهای مختلف از جمله اصفهان بود . نیروهای یگان ویژه ی پلیس در سطح شهر پراکنده بودند و در مسیر خیابان نظر هر 20 یا 30 متر یک اتوموبیل مشکی رنگ گشت ویژه را میتوان دید . به تمام زنانی که روسری های کوتاه و تل مانند به سر داشتند و یا مانتوهای چسبان ، کوتاه و ... تذکر داده می شد و به مراکز نیروی انتظامی برده می شدند و تا تهیه شدن لباس مناسب به وسیله ی خانواده شان آزاد نمی شدند و برایشان پرونده تشکیل می دادند تا در صورت تکرار بدحجابی حکمی سنگینتر را اجرا کنند . همچنین به پسر ها هم برای نوع لباسشان و یا مدل موی سرشان ایراد می گرفتند حتی به بهانه هایی همچون نگذراندن دوره ی سربازی هم ایراد می گرفتند
جمهوری اسلامی سرکوب خود را با شدت بسیار آغاز کرده است . حتی طرح عکس گرفتن از بد حجابان را هم در دستور کارش قرار داده تا هر کسی که 2 بار به این جرم به مراکز نیروی انتظامی رفته است را حکم سنگینتری برایش ببرند
در نوشته های بعدی گزارش های کاملتری رابه اطلاع می رسانیم

یکشنبه دوم اردیبهشت
امشب دومین شب اجرای طرح پلیس مزدور جمهوری اسلامی در جهت ایجاد رعب و وحشت عمومی و فضای خفقان در جامعه است. نیروهای پلیس با ماشینهایشان و بسیجیها با موتورهایشان، تمام خیابانها را اشغال کرده اند و یک حکومت نظامی کامل بر این شهر، حکمفرماست
از یک طرف، مشکلات اقتصادی مردم به صورت روز افزون، زیاد میشود و از طرفی امنیت مردم توسط جمهوری اسلامی؛ مورد تهدید قرار گرفته است. امشب در خیابانهای اصفهان، بیشتر دخترها، مقنعه به سر کرده بودند ولی به عنوان اعتراض، مقنعه ها را طوری سر کرده بودند که موهایشان پیدا باشد. جلوه های اعتراض را همه جا میتوان مشاهده کرد. مغازه داران و کسبه ی داخل پاساژها به حضور و مزاحمت پلیس اعتراض کرده اند. نیروهای پلیس، با تجمع در داخل پاساژها وایجاد هراس باعث کسادی بازار شده اند. نیروهای انتظامی مرتب مردم را مورد تهدید و آزار و اذیت قرار میدهند و برایشان مزاحمت ایجاد مینمایند. جوانها را بازرسی بدنی میکنند و به بدترین و غیرانسانی ترین وجه با آنها برخورد میکنند. از طرفی در گوشه ی استان اصفهان، در حومه و برای مثال در روستایی به نام میرنگان کیلو کیلو، انواع مواد مخدر در سطح وسیعی توزیع میشود. این قسمتی از تجارت جمهوری اسلامیست و به نظر میرسد که پلیس جمهوری اسلامی کاملا به این مسئله بی اعتناست و تمام نیروی خود را صرف گشت زنی در شهر نموده است. حال بر همگان روشن شده که این عملکرد حکومت و پلیس نیروی انتظامی، از سر ضعف و ترس است. فضا بسیار متشنج شده؛ جامعه به زودی همچون انبار باروتی زیر بار فشار، منفجر خواهد شد. همه ی مردم از این همه فشار به تنگ آمده اند و فضا دارد برای یک اعتراض جمعی آماده میشود و جمهوری اسلامی با این اقداماتش، دارد تیشه به ریشه ی خود میزند
دانشجویان شیراز علیه حجاب، آپارتاید جنسی، کمیته انضباطی

دانشگاه شیراز در اعتراض به آپارتاید جنسی، اعمال محدودیت برای رعایت حجاب صحنه اعتراض هزاران دانشجو بود. دیروز و امروز دانشجویان دانشگاه شیراز در اعتراض به محدودیت هایی که از طرف دانشگاه برای پوشش و رفت و آمد دانشجویان وضع کرده اند دست به تجمعات گسترده ایی زدند و خواهان استعفای صادقی رئیس دانشگاه شدند. دانشجویان معترض که تعدادشان به ۱۸۰۰ نفر می رسید شب یکشنبه را در محوطه دانشگاه گذراندند و صادقی رئیس دانشگاه را مجبور کردند ساعت ۱/۵ بامداد در جمع دانشجویان معترض حاضر شود. دانشجویان در حالیکه صادقی تلاش می کرد آنان را آرام کند پس از هر جمله او شعار می دادند "دروغگو دروغگو استعفا استعفا" و به او اجازه سخنرانی نداند. و سپس با شعار "حرف نهایی ما استعفا استعفا" در ساعت ۳/۵ تجمع خود را پایان دادند. دانشجویان معترض امروز صبح دوشنبه ۳ اردیبهشت نیز در ادامه تجمع شب گذشته خود در محوطه دانشگاه تجمع کردند. دانشجویان که تعداد شان به ۲۵۰۰ نفر می رسد بر خواست خود که استعفای ریاست دانشگاه و لغو محدودیت های پوششی و سایر مطالبات رفاهی و آموزشی ست در بیانیه ایی با ۱۱ بند مطالبات خود را اعلام کرده اند. در این بیانیه از جمله به لغو احکام کمیته های انطباطی، لغو محدودیت های پوششی، بهبود وضعیت رفاهی و استعفای مسئولین دانشگاه آمده است

اعتراضات دانشجویی روز به روز در حال گسترش است. دانشگاه مازندران و پلی تکنیک و امروز شیراز در اعتراض به محدودیت های پوششی و تبعیضات جنسیتی صحنه پرشور مقابله جوانان با آپارتاید جنسی و حکومت اسلامی است. جالب است که دانشجویان شیراز به حمله اوباش اسلامی به دانشجویان نیشابور اعتراض داشتند و جلوه ای از همسرنوشتی و اتحاد سراسری دانشجویان را به نمایش گذاشتند. اتحاد و یکپارچگی که این روز ها در دانشگاه ها شکل میگیرد را باید گسترش داد و تحکیم بخشید. دانشجویان همه دانشگاه ها باید به حجاب و آپارتاید جنسی، به کمیته های انضباطی و دخالت مذهب و نیروی انتظامی در دانشگاه اعتراض کنند. صدور بیانیه و ترتیب دادن تجمعات اعتراضی در حمایت از سایر دانشگاه ها ضروری است. نباید اعتراض در شیراز یا بابل فقط به دانشجویان این شهر محدود بماند. جمهوری اسلامی وحشت زده از اعتراضات معلمان و دانشجویان و کارگران دست به حملات پیشگیرانه زده اما این حملات با اعتراضات وسیع جواب گرفته است. در اراک جوانان در برابر فشار حکومت برای اعمال حجاب ایستادند و علیه تبعیضات جنسی شعار داند. این اعتراضات اینک باید متحد و سراسری شود و دانشجویان میتوانند نقشی تعیین کننده داشته باشند

سازمان جوانان کمونیست از دانشجویان شیراز و مطالبات شان حمایت می کند و همه دانشجویان را به حمایت از آنها فرا می خواند. اکنون زمان آن فرا رسیده که متحدو یک صدا خواهان برچیده شدن بساط کمیته های انضباطی و حراست و هر نهاد اعمال فشار بر دانشجویان شویم. جدا سازی جنسی و اعمال فشار بر دختران و حجاب را باید با اتحاد و همبستگی لغو کنیم و خواهان آزادی تشکل و نهاد های مستقل دانشجویی شویم

مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد جمهوری سوسیالیستی
زنده باد همبستگی دانشجویی برای برچیدن بساط حجاب و آپارتاید جنسی
سازمان جوانان کمونیست
۳
اردیبهشت ۸۶، ۲۳ آپریل ۲۰۰۷
بدحجابی": درگیری مردم با نیروی های انتظامی در شهر اراک
گزارش دریافتی: در پی به اجرا گذاشته شدن طرح موسوم به مبارزه با بدحجابی امروز شهر اراک چهره ای کاملا امنیتی به خود گرفت. در بسیاری از موارد پلیس با ضرب و شتم جوانان آنها را با اتومبیل های خود به مکانی نامعلوم منتقل می کرد. درگیری های لفظی و بعضا فیزیکی با مامورین نیروی انتظامی از دیگر اتفاقاتی بود که امروز در این شهر به وقوع پیوست . جوانان در بسیاری از موارد با اعتراضات خود به پلیس و دادن شعارهایی بر علیه تبعیض جنسی مامورین نیروی انتظامی را غافلگیر کردند. حوالی غروب در خیابان اصلی این شهر شاهد درگیری های گسترده ی مردم با نیروهای انتظامی مستقر در خیابان ها بودیم. مامورین نیروی انتظامی که متاسفانه همچنان از ادبیات زننده ای در برخورد با جوانان استفاده می کنند نیز با ضرب و شتم جوانان در ملاعام چهره ی دیگری از مردم گریزی خود را به نمایش گذاشتند

عمليات "طرح مبارزه با بد حجابی" : 117 نفر توسط ماموران به پایگاه های پلیس امنیت انتقال داده شدند؛ 20 باب مغازه پلمب شد
در راستای اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی با رویکرد امنیت اخلاقی از ساعت 10 صبح دیروز تا 14 امروز به هزار و 347 نفر از بدحجابان تذکر داده شده است . سرهنگ پاسدار احمدی در گفتگو با مهر در ارتباط با آخرین آمار و نتایج طرح مبارزه با بدحجابی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ گفت: از ابتدای اجرای این طرح هزار و 347 نفر مورد تذکر ماموران نیروی انتظامی قرار گرفته اند که از این میان 117 نفر توسط ماموران به پایگاه های پلیس امنیت انتقال داده شدند .وی گفت : از میان 117 نفر از دستگیر شدگان این طرح 58 نفر پس از گرفتن تعهد و مناسب سازی ظاهر آزاد شدند و سایرین نیز پس از صورت جلسه شدن وضعیت آنان به مرجع قضائی ارجاع داده شدند.رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ تصریح کرد : در ادامه اجرای طرح ارتقاء امنیت اجتماعی با رویکرد اخلاقی به 544 مورد صنف های مختلف در ارتباط با پوشاک نا مناسب تذکرداده و تعهد گرفته شد. همچنین 20 باب مغازه نیز در همین راستا پلمپ شده است.احمدی گفت : 7 نفر به دلیل مزاحمت بازداشت و 47 خودرو نیز به دلیل دارا بودن راننده بد حجاب توقیف شدند .رئیس مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ ، همچنین خبر از توقیف 8 خودرو به سبب ایجاد مزاحمت و توقیف 24 خودروی دیگر به دلیل ایجاد آلودگی صوتی خبر داد

گزارشي از برخورد نيروي انتظامي در سطح شهر
طرح برخورد با بدحجابي ديروز در آستانه نخستين روز از ماه دوم بهار در حالي آغاز شد که بنا بر مشاهدات خبرنگاران گروه اجتماعي وضعيت پوشش زنان و دختران در ميدان هاي اصلي و بزرگ تهران چون ونک و صادقيه تغييري نکرده بود. در ميدان ونک تا ساعت 4 بعدازظهر هنوز هيچ ماشين گشت ارشادي ديده نمي شد و زنان و دختران مانند هميشه به گشت وگذار بهاري خويش مشغول بودند. در ميدان صادقيه هم ماشين ارشاد در آمد و شد بود اما خلايق هم به کار خود سرگرم بودند و اتفاقي رخ نداد. در خيابان آفريقا اما پليس هاي زن به سرنشينان خودروها تذکر مي دادند حجابشان را مرتب کنند. از برخي از آنها خواسته مي شد کارت شناسايي يا کارت ملي خود را ارائه کنند؛ سپس نيروي انتظامي فرم «اخطار» به آنها مي داد و مشخصاتشان را در فرم مربوطه قيد مي کرد. به اين رانندگان گفته مي شد که فرم اخطار در سيستم نرم افزاري نيروي انتظامي وارد مي شود و اگر مرتبه ديگر آنها را به اين بهانه بگيرند ديگر به تذکر اکتفا نخواهد شد.محمد حسيني رئيس اداره مبارزه با مفاسد اجتماعي تهران بزرگ به خبرنگاران گفت که آمار قطعي دستگيرشدگان طرح تا آخر شب اعلام مي شود و تا اين لحظه فقط چهار نفر دستگير شده اند.از اين چهار نفر خبرنگاران موفق شدند يکي را ببينند؛ دختر جواني که مانتوي مشکي بالاي زانو به تن داشت، شلوار جين پوشيده بود و شال و کيف قرمز داشت
معاون مبارزه با مفاسد اجتماعی پلیس تهران با اعلام استقرار نیروهای پلیس در 23 نقطه شهر تهران، از دستگیری تعدادی از بانوان بدحجاب و انتقال آنها به پایگاه های پلیس امنیت خبر داد. به گزارش ایسنا، سرهنگ حسینی در جمع خبرنگاران گفت؛ طرح مبارزه با بدحجابی که از چند روز پیش عملیات روانی و اطلاع رسانی آن آغاز شده بود، با استقرار نیروهای مشخص شده در 23 نقطه شهر تهران آغاز شد. وی با بیان اینکه هنوز نمی توانیم آماری از تعداد دستگیرشدگان اعلام کنیم، اظهار کرد؛ تعدادی از بانوان بدحجاب دستگیر شده اند که طبق برنامه تعیین شده به پایگاه های شماره 1 و 2 منتقل شده اند. معاون مبارزه با مفاسد اجتماعی پلیس تهران افزود؛ در پایگاه پس از دریافت اطلاعات و تهیه عکس از آنها، موضوع در سابقه شان درج می شود تا در صورت دستگیری مجدد به مقام قضایی تحویل می شوند. وی تصریح کرد؛ در این بین با تماس ماموران با خانواده افراد دستگیر شده و حضور پدر یا مادر فرد، تعویض لباس و اخذ تعهد از فرد دستگیر شده، وی آزاد می شود
در پی به اجرا گذاشته شدن طرح موسوم به مبارزه با بدحجابی امروز شهر اراک چهره ای کاملا امنیتی به خود گرفت. در بسیاری از موارد پلیس با ضرب و شتم جوانان آنها را با اتومبیل های خود به مکانی نامعلوم منتقل می کرد. درگیری های لفظی و بعضا فیزیکی با مامورین نیروی انتظامی از دیگر اتفاقاتی بود که امروز در این شهر به وقوع پیوست . جوانان در بسیاری از موارد با اعتراضات خود به پلیس و دادن شعارهایی بر علیه تبعیض جنسی مامورین نیروی انتظامی را غافلگیر کردند

زنان بااصطلاح بدحجاب ‌با يك دستگاه اتوبوس ناجا به اداره مبارزه با مفاسد اجتماعي در خيابان وزراي تهران منتقل شدند
مشاهدات خبرنگار فارس از چگونگي اجراي طرح امنيت اجتماعي در تهران خبرگزاري فارس: زنان بدحجاب ‌با يك دستگاه اتوبوس ناجا به اداره مبارزه با مفاسد اجتماعي در خيابان وزراي تهران منتقل و سپس براي ارايه توضيحات لازم و انجام مشاوره به دايره عمليات پليس مستقر در اين مركز هدايت شدند. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، در اجراي طرح نيروي انتظامي در افزايش امنيت اجتماعي ديروز مأموران گشت ارشاد پليس با حضور در 23 نقطه شهر تهران مانند ميدان هفت‌حوض، تجريش، ميدان ونك و ميادين بزرگ و خيابان‌هاي اصلي اقدام به تذكر به زنان و دختران بدحجاب مي‌كردند كه اين تذكرات چنانچه با مقاومت فرد روبه‌رو مي‌شد منجر به هدايت وي به مقر مي‌شد.بر پايه مشاهدات خبرنگار فارس در مركز مبارزه با مفاسد اجتماعي تهران بزرگ در خيابان وزرا‌ ساعت 8 شب يك‌دستگاه اتوبوس نيروي انتظامي كه حامل زنان و دختران بود به اين مركز وارد و افراد دستگير شده بلافاصله براي ارايه توضيحات به واحد عمليات زنان منتقل شدند.در دايره عمليات ويژه بانوان، تعدادي از افسران زن پليس از افراد ياد شده عكس مي‌گرفتند كه اين عكس‌ها وارد سيستم شده و به عنوان سوابق‌ فرد بدحجاب نگهداري مي‌شود.تعداد زناني كه به اين مركز منتقل شده بودند، حدود 15 نفر بود كه در ميان آن‌ها بعضي از زنان ميان‌سال نيز ديده مي‌شد كه يكي از مأموراني كه در اجراي طرح نسبت به انتقال اين افراد اقدام كرده بودند، در پاسخ به پرسش خبرنگار فارس مبني بر اين‌كه چرا افراد ميانسال را نيز به اين مكان منتقل كرده‌ايد، گفت: اين افراد مادران افرادي هستند كه به دليل بدحجابي به اين اداره هدايت شده‌اند و بنا به تقاضاي خودشان براي همراهي با دخترانشان به اين مركز آمده‌اند.البته تعدادي از اين افراد از هدايتشان به اين مركز ‌شكايت داشتند‌.از سوي ديگر همزمان با انجام مشاوره از سوي مأموران مركز با افراد بدحجاب، با خانواده آنان تماس گرفته مي‌شد و آن‌ها ‌به مركز مبارزه با مفاسد اجتماعي دعوت مي‌شدند.‌تعدادي از والدين اين افراد‌ در هنگام مراجعه به مركز ‌به همراه خود لباس‌هايي مانند مانتو و يا روسري و يا شلوار بلند به همراه داشتند كه اين لباس‌ها براي تعويض در اختيار فرزندانشان قرار مي‌گرفت و اين افراد بعد از تكميل‌ فرم تعهد‌نامه و تعويض لباس تحويل والدين خود مي‌شدند.بر مبناي مشاهدات خبرنگار فارس تعدادي از افراد كه توسط مأموران به اين مركز منتقل شده بودند، از نظر نوع پوشش خود داراي مصاديق اعلام شده نيروي انتظامي براي برخورد با بدحجابي نبودند كه وقتي خبرنگار فارس اين پرسش را از يكي از افسران‌ پرسيد، وي عنوان كرد: زماني كه به اين افراد درباره پيدا بودن مو و نوع پوشش روسري تذكر داده شد، آن‌ها مقاومت كردند و بنابراين ما هم آن‌ها را ‌به مركز منتقل كرديم.وي ادامه داد: تعدادي از اين افراد هم پس از آن كه به اتوبوس ناجا منتقل شدند، نسبت به اصلاح پوشش خود اقدام كردند.خبرنگار فارس درخواست مصاحبه با تعدادي از افراد بدحجاب كه پس از تعويض لباس و اخذ تعهد در حال ترك اين مركز بودند را داشت كه اين افراد با رد اين درخواست گفتند: "‌حوصله حرف زدن نداريم

مردم عقب نمی نشینند
یورش حجاب، تاکتیک نخ نما

روزنه
رو در رویی مردم و رژیم اسلامی هر روز گسترش می یابد. مبارزات معلمین، کارگران، دانشجویی و زنان به واقعیت هر روزه زندگی بدل شده است. علیرغم سرکوب، دستگیری و شکنجه و آزار، مردم سر کوتاه آمدن ندارند. معلمین محکم بر خواست های خود پای می فشارند و از یک اعتراض به یک تحصن و از یک تحصن به یک اعتصاب دیگر میروند. عزم جزم کرده اند که به خواست های خود دست یابند و دستگیری های متعدد در شهرهای مختلف تاکنون تاثیری بر این عزم و اراده نگذاشته است
مبارزات دانشجویی نیز همچنان ادامه دارد. مبارزه علیه تحمیل حجاب و آپارتاید جنسی یک جبهه مهم این مبارزه است. رژیم اسلامی با دستگیری و ربودن فعالین دانشجویی، میکوشد این مبارزات را سرکوب کند، اما هر اعتراض و دستگیری یک اعتراض وسیع تر را پدید می آورد. لذا رژیم مجبور میشود که ربوده شدگان را پس ار چند روز رها کند
دستگیری رهبران و فعالین کارگری ترفند دیگر است. نزدیک شدن اول ماه مه رژیم اسلامی سرمایه را به تحرک وحشت انداخته است. میخواهد به قولی "گربه را دم حجله بکشد!" همان کلک و ترفندی که پیش از 8 مارس بکار بست، با دستگیری فعالین حقوق زن کوشید تا 8 مارس را ملغی کند. اما دستگیری فعالین کارگری، بویژه محمود صالحی، عملا تکاپوی خاصی را در آستانه اول ماه مه در میان مردم و جنبش اعتراضی بوجود آورده است، همان گونه که دستگیری فعالین حقوق زن کمپین های گسترده ای را موجب شد. کمپین برای آزادی محمود صالحی گسترش می یابد. اول ماه مه امسال گسترده تر و با شکوه تر برگزار خواهد شد
و بالاخره تاکتیک نخ نمای حمله به "بدحجابان" این اسم رمز ایجاد رعب و وحشت در جامعه است. این سلاح همیشگی جمهوری اسلامی است. حمله به زنان، برافراشتن بیرق حجاب! مردم این تاکتیک را می شناسند. سال های اخیر پیش از 18 تیر حمله حجاب شروع میشد، امسال "اوضاع چنان پس است" که پیش از اول ماه مه حملات حجاب آغاز شده است. ماشین ها را توقیف میکنند، زنان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند، جریمه های کلان میگیرند. این رژیم دله دزدان و آخوند های "مرده خور" است. با دزدی و کلاشی و بچاپ بچاپ 28 سال شیره مردم را مکیده اند. فعالین حقوق زن را پیش از 8 مارس دستگیر کردند و بالاخره چند روز پیش دو نفر آخر را نیز از زندان آزاد کردند. اما به بهانه حجاب تعداد دیگری را در زندان میاندازند
این واقعیت جنبش وسیع مقاومت مردم ایران در مقابل رژیم سیاه سرکوب اسلامی سرمایه است. جنبش مقاومت هر روز وسیع تر و عمیق تر میشود. این واقعیت را هیچکس حتی رژیم اسلامی نمیتواند منکر شود. مردم این رژیم را نمیخواهند. از آن متنفرند. در تکاپوی یافتن راهی برای خلاصی اند. همه میدانند که حتی برای یک ذره سعادت و خوشبختی و رفاه باید از شر این رژیم خلاص شد. ایجاد وحدت و همبستگی میان مردم، مبارزه سازمان یافته علیه رژیم متضمن دستیابی به این هدف است
سازمان آزادی زن ضمن محکوم کردن این سرکوب ها و دفاع و حمایت کامل از مبارزات بحق مردم، برای آزادی و برابری با قاطعیت مبارزه میکند و از تمام فعالین حقوق زن دعوت میکند تا به سازمان آزادی زن بپیوندند. با هم و در کنار هم مبارزه برای آزادی و برابری، رفاه و سعادت و برای آزادی بی قید و شرط زنان و برابری کامل زن و مرد را به پیش بریم
زنده باد آزادی و برابری
ستم بر زن موقوف
نه به حجاب اسلامی
نه به آپارتاید جنسی
سازمان آزادی زن
20
آوریل 2007- 31 فروردین 1386
.................................

اینجا همه جا جنگه
یلدا از تهران

مي دوني مصطفي من مدام تو اين فكرم كه وقتي اين همه فجايع اطراف خودت مي بيني مگه مي توني بخندي؟ آدمهايي كه جونشونو ميذارن كف دستشون و راه ميفتن از خونه زندگيشون دور ميشن و هر خطري رو به جون مي خرن تا به روياي آزادي برسن
تو به من ميگي از جنگ بنويس من حتي طاقت ديدن فيلمها شم ندارم. ولي اين جا هم جنگه، دور و بر من يه نوع تنازع براي بقا حتي اگه به دست آوردن يه فرصت يه لحظه بعدا به قيمت جونت تموم بشه
تو ذهن من هم جنگه مدام داريم با خودمون مي جنگيم. اين مسخره نيست كه با اين همه من دنبال يه بهونه براي لبخند مي گردم. من دارم به چشمم فقر رو مي بينم. بچه هاي خيابون دور و برم هستن. افغان هايي كه با اين تفكر كه اينم يه قسمت تاريخه و اونا هم يه جزيي از تاريخن خيلي تاريخي زندگي مي كنن تو بدترين شرايط (نميدونم واﮋه ي زندگي كردن اينجا مناسب بود يا نه). كارگر هايي كه بي هيچ تضميني مثل بدلكارها رو داربست ها تا چندين متر از زمين فاصله مي گيرن و تنه هاي سرد اين جامعه رو بالا ميبرن حتي اگه به قيمت پايين افتادنشون تموم بشه
انگار همه ش يه بازيه آدم باورش نميشه واقعيت باشه. شايدم مشكل منه كه نميتونم با اطرافم كنار بيام . حتي حرفايي رو كه تا حالا شنيدم باور نميكنم. چه برسه به اين چيزا كه خيلي بالا تر از حرف هستن
هيچ مي دوني تو تاكسي هاي ما زنهايي سوار ميشن كه ممكنه ازت بپرسن كه: "ميشه لطف كنين زبون من رو نگاه كنين ،ببينين خيلي كبوده؟ من چشام خوب نمي بينن"! و تو ممكنه فكر كني كه اين خانم شايد از دندونپزشكي برگشته. ولي كافيه كه يه نگاه هم به صورتش بندازي و وقتي ديدي كه نصفش كبوده بي اختيار ازش مي پرسي چي شده؟ و اون خانم احتمالا مثل زنهاي قديمي سرشو ميندازه پايين. باز جاي اميدواريه كه برخلاف زنهاي قديمي سرش رو مي گيره بالا و با خشم بهت ميگه كه شوهرم با چوب كتكم زده و دارم ميرم ازش شكايت كنم .البته نميدونم كار شكايتش به كجا ميكشه ، ولي اين آدمو ديوونه ميكنه
باورت ميشه تو اين قرن مردي همسرش رو اينطوري شكنجه كنه ؟چرا كه نه! ما هممون داريم شكنجه ميشيم. وقتي ما زنهامونو با چوب ميزنيم خوب مزدوراي حكومت با چي بزنن بهتره؟
من جوابي براي هيچ كدوم از اونها ندارم ،جوابي براي دخترا و پسراييكه عقده ي روابط با جنس مخالف نميذاره طعم خيلي چيزا رو بچشن هم ندارم. جوابي ندارم براي نسل سوخته اي كه وقتي باهاشون از مبارزه حرف مي زني تصاوير تلخ گذشته نگاه اونا رو به يه نقطه ي نا معلوم ميكشونه و بعد كه نگاهشون به تو بر ميگرده طوري بهت نگاه ميكنن كه انگار براي يه بازي كودكانه اجازه دادي مغزتو شستشو بدن
نميدونم چطور نبايد انتظار داشت اين همه واقعيت باور نكردني جامعه ت، دنيات با آدماش تورو دگرگون كنه؟

پس چرا عادت نمی کنیم
من امشب تصميم داشتم زود بخوابم ولي ساعت دوازدهه و من خوابم نميبره.هر چي زير پتو قايم ميشم و در اتاقمو مي بندم و آهنگ ملايم گوش مي دم انگار خيال خوابيدن ندارم. به خاطر همين پاشدم و اينا رو برات تو سررسيدم مي نويسم و اين دفعه تصميم دارم وقتي چيزي براي كسي مينويسم براش بفرستم پس برات ميفرستمش تا بخونيش
مدام تو ذهنم حرف مي زنم و خودم از صداي خودم خوابم نمي بره. خسته شدم واقعا خسته انقدر كه حال خوابيدن هم ندارم شايد كم اين كارو كرده باشم ولي بهت پناه آوردم. ترجيح مي دادم ميتونستم با خودت حرف بزنم. دلخوشي هاي منو ميبيني چه بچگونه س؟
امروز دوستم داشت گريه مي كرد و من يه دستمال بهش دادم و خنديدم، اون هم خنديد و انقدر چرت و پرت گفتيم و خنديديم كه يادمون رفت. نه كه يادمون بره دردمون چيه. يادمون رفت گريه كنيم .من خيلي تمرين كردم به خاطر آدما گريه نكنم. حتي نمي دونم اگه كسي بميره بايد چي كار كنم. انقدر سستم كه ديگه نميتونم تقلا كنم. حس مي كنم آنقدر خودمو به در و ديوار كوبيدم كه از حال رفتم مثل اول سال كه حتي نتونستم ماهي هم بخرم. شايد مرده بودم. شايد مردم. شايد تمام آدمايي كه ديگه برام وجود ندارن مردن. پس چرا بعضي ها كه ميميرن براي آدم وجود دارن؟
امروز دوست من به خاطر غرق شدن يكي از همين آدما گريه مي كرد. انگار واقعا غرق شده ولي مساله خيلي عميق تر از اين حرفاس. از يه دوست و اشنا خيلي بيشتر. بعد فهميدم گريه ي اون به خاطر دوستمون نبود. به خاطر راه تكراري اي بود كه اين شبا مدام ذهن منو آزار ميده. راه تكراري اي كه همه ي ما رو توش هل ميدن و چون ما وسط راه فرار كرديم نمي تونيم دوري بقيه رو درك كنيم . ايراد شايد از ماست كه آنقدر فاصله گرفتيم مدام در مورد عوض كردن اين راه اين شبها بحث ميكنيم. خيلي سخته كه آدم زير چرخ دنده هاي عادتهاي عادي مردم له بشه. يادم هست يه روزي يكي بود كه بهم مي گفت بخندم ولي نمي دونم و نمي تونم به خاطر بيارم بايد به چي مي خنديدم. چه بهونه اي براي خنديدن بهم ميداد؟!! نميدونم بايد شاد باشم از اينكه راه زندگي رو مثل پنگوئن ها برامون مشخص كردن؟
شايد منم له شدم . من اين شبا خيلي خسته م. آنقدر كه خوابم نمي بره و مدام حرفايي رو كه تو اين چند سال تو خودم ريختم و نگفتم تو ذهنم مي پيچن انقدر از بودن خسته م كه دوست دارم نيست بشم. شايدم شدم. نمي فهمم مگه ما تو اين وضعيت بزرگ نشديم. پس چرا نمي فهميم چرا زجر مي كشيم؟چرا عادت نمي كنيم؟ چرا ياد نمي گيريم
ولي من اين چند شبه بد جوري هوس كردم ياد خودم بيفتم. هوس كردم حرف بزنم تمام چيزايي كه خوردم و نگفتم. يا وقتي خواستم بگم تو دهنم زدن. يا خيلي دير شده بود . من آنقدر مي خوام بگم كه كلمه ها براي من كم ان. ولي حس مي كنم انقدر حرف نزدم و ريختم تو خودم كه نمي دونم از كجا شروع كنم. آنقدر فقط نوشتم و نوشتم و از صدا ها دوري كردم كه يادم رفته چه جوري بايد حرف بزنم. (آخه صداها يه حقيقتي توشونه.) يادم رفته كه منم حرف دار
مسخره م نكن، ولي من اين چند وقته تقريبا مرده بودم. حتي بلد نبودم برم جلو و بگم سلام. فقط همين ولي يه چيزي تو ذهن من جا مونده كه نميذاره بيحس بشم. و حرف تو اون شب منو تكون داد. اينكه تو هستي كه منو بيدار كني من ياد گرفتم كه ميتونم كمك بخوام و اين قشنگه كه يكي بخواد تو شاد باشی. يكي بخواد موفق باشي و يكي بخواد بهت كمك بكنه
من امروز تمام حرفاي خودم رو فقط حرفاي خودم رو كه دوست داشتم به يه سري آدما بزنم با خودم مرور كردم. نمي دونم شايد فرصت گفتنشونو تا حالا از خودم دزديده م و شايد ديگه به دستشون نيارم. اين آزار دهنده س به خصوص با اين آدمها و رسم و رسوم هاي تكراري خودشون كه احساس سر درد مزمن به آدم ميده. چون كه ديگران با يه قانون بي مفهوم ديالوگهاشونو براشون ديكته مي كنن
شايد ما بايد ياد بگيريم ادماي خيالي ما تو واقعيت از پس نقششون بر نمي آن
اميدوارم، و فكر مي كنم تو ديالوگهاي خودت رو خودت مي نويسي. به خاطر همين هم امشب انقدر پرحرفي كردم .شب بخيرو مي بوسمت

Friday, April 13, 2007

حجاب برگیری کاریترین زخم/ لغو پرواز به خاطر رعايت نکردن حجاب توسط خلبان زن/ برخورد با "بدحجابی"!؟/ حجاب پوشش نیست، سرکوب اجتماعی است

حجاب برگیری کاریترین زخم
ایمان شیرعلی

جایی لطیفه ای خواندم با این مضمون که روزی شخصی که در خیابان شاهد درگیری جماعتی با هم بوده بی درنگ آخوندی را که اتفاقی از آنجا رد میشده به باد کتک میگیرد . پس از دستگیری دلیل کارش را جویا میشوند و او میگوید: « والله دیدم شلوغ شده , فکر کردم انقلاب شده منم گرفتم اینو زدم
یقینا تک تک ما بارها و بارها سرنگونی رژیم اسلامی را در نظر مجسم کرده ایم. کاری که فکر میکنم خود رژیم بیشتر از همه به آن مشغول است. کسانی که انقلاب 57 را بیاد دارند حتما تصاویری که از آن زمان در خاطرشان نقش بسته مرور و سرنگونی رژیم را با این تصاویر تداعی میکنند. آنهایی هم که مثل من آنروزها اصلا بدنیا هم نیامده بودند از تخیل خود برای مجسم کردن لحظه راحت شدن از شر این زومبی های اسلامی استفاده میکنند. اما تصویری که یقینا در اذهان همه ما مشترک است تصویر رقص و پایکوپی زنانی است که حجابها را پاره کرده به گوشه ای انداخته اند. چه برای آنان که این واقعه را آخرین نشانه ظهور مهدی غایب بدانند و چه برای آنان که یک نفس عمیق کشیده و بلافاصله سوسیالیسم را در جامعه پایه ریزی کنند این تصویر مشترک و اجتناب ناپذیر است
تک تک ما اگر روزی جمعی از دختران را بی حجاب در خیابان ببینیم و آخوندی هم اتفاقا در آن حوالی باشد همان کاری را میکنیم که شخصیت لطیفه ای که گفتم! با این فرق که این عکس العمل نه از روی ساده لوحی که کاملا منطقی خواهد بود! حتی هر بیننده اخبار عصر پنج شنبه ای در اروپا و امریکا و استرلیا و در عربستان و پاکستان و ژاپن با دیدن تصویر زنان بی حجاب در ایران از صفحه تلویزیون یا مانیتور همخانه یا همکارش را صدا میزند که «بدو بیا رژیم ملاها, احمدی نژاد یا اسلامیها در ایران سقوط کرد»
موجودیت رژیم اسلامی و حجاب رابطه مسقیم دارند. هیچیک بدون دیگری لحظه ای دوام نمیآورد!هیچکس قادر به تصور رژیم اسلامی بدون حجاب نیست! باور نمیکنید اما من این را هنگام برگزاری میز کتاب در یکی از شهرهای آلمان از زبان یک آدم خیابان شنیدم ! به سادگی به من گفت
„Wenn ihr wollt dass die Mullahs weg gehen, dann sollen eure Frauen die Kopftücher
weg werfen!“.
« اگر میخواهید ملاها بروند زنان (جامعه) شما باید روسری ها را دور بیاندازند»

رژیم اسلامی امروز ذلیل تر از همیشه است. احمدی نژاد از ابتدا در داخل کشور مضحکمه مردم بود و کسی برایش تره هم خورد نمیکرد! در دانشگاه عکسش را جلوی خودش آتش میزنند و لنگه کفش بسویش پرتاب میکنند! هدف غرب در مترسک ساختن از احمدی نژاد در افکار عمومی جوامع غربی تا اندازه ای و چند صباحی موثر واقع شده بود! روزنامه و مجله ای را پیدا نمیکردی که در مورد اظهار فضل وی نوشته و تحلیلی نداشته باشد ! امروز اما حنایشان اینجا هم دیگر رنگی ندارد!اظهارات او امروز در رسانه های عمومی اروپا به تلاشی برای جلب توجه شخصی تعبیر میشود! دولت احمدی نژاد رسما شکست خورده! سونامی که وعده اش را داده بودند چکه آبی بیش نبود! در ایران تحت حکومت جلادان پلاکاردهای« سوسیالیسم یا بربریت » و « برای رفع تبعیض , سوسیالیسم به پا خیز» بالا رفت و دولت هیچ غلطی نتوانست بکند! سرود انترناسیونال به پای ثابت اعتراض ها تبدیل شده
اینها را گفتم که یک بار دیگر توازن قوا را مرور کرده باشم! حداقل از سال 60 تا بحال چپ هیچگاه به قدرت امروز در جامعه حضور نداشته! دوستان رژیم ضعیف تر اینهاییست که نشان میدهد! این بساط بازخواست ها ودستگیری هایشان را با فوتی میشود به باد سپرد! فوتی که حجاب برگیران نام دارد
هر یک حجاب که برداشته شود کوکتل مولوتفیست به جان رژیم ! حجاب هر زن اگر برداشته شود تیریست به قلب رژیم! تمام زنان جامعه پتانسیل مسلحند! برداشتن حجاب کاریتر از هر زخم به پیکر متعفن رژیم است! من همه جوانان جامعه را دعوت میکنم که به فراخوان سازمان جوانان کمونیست پاسخ مثبت داده با تشکیل گروههای حجاب برگیران زمین را زیر پای رژیم به لرزه درآورند
دختران ! جوانان! شما تنها نیستید ! اکثریت قریب به اتفاق جامعه چه زن و چه مرد از حجاب متنفر است! جمهوری اسلامی بیش از حد تحمل متعفن است و باید سوزاندش! با سوزاندن حجابها شروع کنیم
.....................................
طرح ساماندهی پوشاک اسلامی با شكست روبرو خواهد شد
دبير انجمن صنعت نساجي ايران گفت اجراي طرح ساماندهي پوشاك اسلامي را يك توهين به مردم، سلب آزادي و گذاشتن يك چهار چوب براي ايجاد محدوديت مي دانم. جمشيد بصيري با انتقاد از اين طرح گفت مطمئنان اين طرح چون به سليقه مردم و زندگي شخصي آنها مرتبط است با شكست روبرو خواهد شد
نماینده زن مجلس آخوندها: زنان را سرکوب کنید
فاطمه آليا در ارزيابي از برخورد ناجا از اول ارديبهشت ماه با بدحجابي گفت: اقدام خوبي است، اما بايد مستمر و دائمي باشد، چرا كه كار مقطعي و فصلي به نتيجه نمي‌رسد. نماينده تهران افزود: ظاهراً در برخورد با افراد هنجارشكن مصاديقي از سوي نيروي انتظامي مطرح شده است. به طور مثال با كساني كه از نظر ظاهري با لباس‌هاي چسبان و يا لباس‌هايي كه مطابق عرف و هنجار ما نيست، وارد جامعه مي‌شوند، برخورد خواهد شد. عضو كميسيون فرهنگي گفت از اول ارديبهشت نيروي انتظامي كار خود را شروع مي‌كند. ظاهراً بخش اول را ارشادي گذاشته‌اند، كه افراد را ارشاد و راهنمايي مي‌كنند؛ اگر نتيجه نداد، جدي‌تر برخورد مي‌كنند و اگر كساني نمي‌خواهند به نظم اجتماعي تن در دهند، در مرحله سوم افراد به مراجعه قضايي معرفي مي‌شوند. وي گفت: وقتي اين اقدامات اثربخش خواهد بود كه مقطعي، فصلي و سليقه‌اي نباشد. معمولا مسوولان مختلفي كه در نيروي انتظامي داشتيم در اين رابطه بعضا فصلي و موردي برخورد كرده‌اند.آلیا با بيان اين‌كه به نظر مي‌رسد برنامه ناجا براي برخورد با بدحجابي، مقطعي نيست، گفت: اميدواريم كه نيروي انتظامي در كاري كه قرار است انجام دهند هم دقيق و هم فرهنگي برخورد كنند، هم آن جايي كه لازم است جدي و انتظامي برخورد كنند
راهپیمایی انصار حزب الله برای مبارزه با "بدحجابی
هفته‌نامه «یا لثارات الحسین» ارگان انصار حزب‌الله در شماره اخیر خود، با چاپ سخنان سردار رادان فرمانده پلیس تهران بزرگ در زمینه طرح نیروی انتظامی تهران برای برخورد با بدحجابی، این طرح را«وظیفه فرماندهی نیروی انتظامی» دانسته و آورده است: اگر چه موضع سردار رادان نسبت به فرماندهی گذشته نیروی انتظامی تهران در قبال این مسئله قاطع‌تر بوده ولی به نظر می‌رسد باید منتظر ماند و نتیجه را به تماشا نشست چرا که تا کنون نحوه مبارزه با بی‌حجابی و فساد اخلاقی و رشد فزاینده بی‌بند و باری در جامعه، موثر و قابل استناد نبوده است
همچنین انصار حزب‌الله تهران نیز با چاپ یک آگهی بزرگ در صفحه اول نشریه یا لثارات الحسین، با دعوت از «امت حزب‌الله» جهت شرکت در راهپیمایی با هدف «حمایت و تقدیر از تصمیم متعهدانه نیروی انتظامی و یادآوری وظایف خطیر دولت محترم عدالت محور دکتر احمدی نژاد در مقابله با مظاهر فساد و تباهی»،‌ خواستار شرکت مردم در این راهپیمایی پس از برگزاری نماز جمعه تهران در هفته جاری شده است
لغو پرواز به خاطر رعايت نکردن حجاب توسط خلبان زن
روز سه شنبه يك پرواز از تهران به مقصد اصفهان به دليل امتناع خلبان زن اين پرواز از رعايت حجاب اسلامي، منتفي شد و مسافران مجبور به ترك هواپيما شدند.يك منبع آگاه ديروز با اعلام اين خبر به خبرنگار كيهان گفت اين هواپيما در اصل متعلق به كشور تركيه اما در اجاره شركت هواپيمايي سفيران بوده است. روز سه شنبه وقتي مسافران از پلكان هواپيما بالا مي روند با يك زن كاملاً بي حجاب (تبعه تركيه) مواجه مي شوند كه خود را خلبان پرواز معرفي مي كرده است.وضعيت زننده اين خلبان زن اعتراض مسافران (اين دروغی است که فقط روزنامه جمهوری اسلامی و کيهان از نوشتن آن خسته نميشوند) را برمي انگيزد و مسافران به همراه ماموران امنيت پرواز از وي درخواست مي كنند حجاب خود را رعايت كرده و به كابين خلبان بازگردد. به گفته اين منبع كه خود جزو مسافران پرواز بوده خلبان از اجابت اين درخواست امتناع مي كند و امتناع او موجب مي شود جمعي از مسافران و نيروهاي امنيت پرواز هم از بلند شدن هواپيما جلوگيري كنند.اين منبع آگاه ضمن تاكيد بر اينكه وقوع چنين حوادثي نشان از نوعي لاقيدي و رهاشدگي اخلاقي در صنعت هواپيمايي كشور دارد، گفت: البته اين براي نخستين بار نيست كه اينگونه اتفاقات رخ مي دهد. مواردي شبيه اين خصوصاً در هواپيماهايي كه متعلق به كشورهاي خارجي و در اجاره شركت هاي ايراني است و معمولاً هم خلبان و خدمه اين پروازها ايراني نيستند، به كرات رخ مي دهد و تاكنون اقدام مهمي براي حل آن انجام نشده است
برخورد با "بدحجابی"!؟
شادی آبان
به گفته ی رئیس پلیس تهران از ابتدای اردیبهشت ماه طرحی برای مقابله با بد حجابی به اجرا درخواهد آمد. برخورد با کسانی که لباسهای کوتاه و بدن نما می پوشند و ... همچنین آمار و ارقامی را ارائه داده اند که نشان دهند اکثریت جامعه مخالف بدحجابی هستند و آن را باعث ناامنی در جامعه می دانند
چرا حجاب ؟ چرا مقابله با به اصطلاح بد حجابی ؟ با توجه به آمارهای ارائه شده توسط این رئیس پلیس حدود 90 در صد جامعه مخالف بدحجابی هستند . و باقی هم یا از نظر روانی مشکل دارند و یا هیجان زده هستند و مد گرا و در واقع با کمی تدابیر مقابله با بد حجابی و بیشتر کردن کلاسهای آموزش قرآن و ... مشکل این 10 در صدهم حل می شود
از ابتدای قدرت گیری جمهوری اسلامی با زنان و مسئله ی حجاب برخوردهایی شدید صورت گرفته و با ایجاد رعب و وحشت در جامعه و هر گونه جنایت در این مسیر ، حجاب رابر سر زنان کردند . علاوه بر این در طول 28 سال حکومت ، انواع و اقسام کلاسهای آموزش قرآن و ... چه در مدارس و کودکستان ها ودانشگاه ها به صورت گنجاندن در کتابهای آموزشی و چه در رادیو و تلویزیون و هر گونه ابزار تبلیغات ، سعی در نهادینه کردن عقایدی قرون وسطایی در ذهن مردم کرده اند . در طول این سالها علاوه بر تبلیغات گسترده ، دست به ارعاب زنان در مدارس و در کوچه و خیابان و محل کار و... زده اند . تهدید به اخراج از کار ، اخراج از مدرسه ، زندان ، پرداخت جریمه و در صحبت اخیر رئیس پلیس تهران که زنان بدحجاب را روانی و عقده ای می نامند . تمام این اتفاقات به تنهایی مسئله ی حجاب را پر اهمیت نشان می دهد ، هم برای حکومت و هم برای مردم و پرداختن به آن را ضروری می کند
با این همه ، تدابیری که خرج حجاب کردن بر سر زنان شده است جواب نداده و برای اینکه کمی اوضاع را به نفع خود تمام کنند آماری را ارائه می دهند که کسی در وارونه بودن اعداد و ارقامش شکی ندارد . حتی اگر این آمار درست هم باشند چه لزومی دارد که نیروی انتظامی همه ی نیرویش رابسیج کند، برای مقابله با عده ای کوچک(یک میلیون نفرفقط درتهران)!!!!! که بخشی از آنان را هم افرادی که دچار اختلالات جنسی و روانی هستند تشکیل میدهند . قاعدتا این افراد باید تا به حال تابع اکثریت می شدند.حجاب درواقع وسیله ایست برای حذف زنان در اجتماع و برای اینکه در مبارزه با خیل عظیم معترضین درجامعه ، از دانشجویان و کارگران و معلمان و ... بتوانند حداقل خود را از رویارویی با نیمی از جامعه رها کنند . در واقع نیمی ازجامعه را با مسئله ی حجاب ساکت کنند
ادامه دارد

.........................................

حجاب پوشش نیست، سرکوب اجتماعی است
فواد شمس
۱- حق انتخاب آزادانه ی پوشش جز ابتدایی ترین و بدیهی ترین حقوق انسان هاست. اعمال اراده ی آزادانه انسان در مورد نوع پوشش اش یکی از مهم ترین نمود های عینی و مادی اعمال اراده آزادانه و اختیار آگاهانه یک انسان در زندگی فردی و جمعی خویش در جوامع انسانی است و بر همین مبنا است که دفاع از حق انتخاب آزادانه پوشش و اعمال این حق در زندگی اجتماعی و بروز یافتن عینی آن امری ضروری و لازم است
۲- در طول تاریخ هم واره به انحای مختلف سعی شده است که اراده ی آزادانه انسان ها در این زمینه نفی شود. هم واره عده ای قلیل که با اعمال قدرت خویش سعی در نفی آزادی و اراده اکثریت انسان ها برای انتخاب آزادانه نوع و سبک زندگی دل خواه و انتخاب آزادانه نوع پوشش شان کرده اند. این امر در جوامع مختلف به اشکال گوناگون بروز یافته و در جامعه ما در چند دهه اخیر به نام حجاب و مبارزه با بی حجابی و بد حجابی این سرکوب اجتماعی به وسیله دارندگان قدرت مادی و معنوی جامعه و طبقه مسلط صورت گرفته است. اینان برای آن که بتوانند اتوریته خویش را بر فضای جامعه تحمیل کنند نیاز دارند که به این اعمال دست بزنند. نیاز دارند که برای سبک های زندگی انسان های جامعه خط قرمز بکشند و سبک های دیگر را که باب میل شان نیست را نفی کنند. یکی از نمود های این سرکوب اجتماعی همانا یک سان سازی انسان هاست . این "یک سان سازی" در جامعه ما در قبال نوع پوشش سابقه ی طولانی در جامعه ی ما دارد. رضا خان نیز برای اعمال اتوریته خویش، برای آن که مدرنیته آمرانه و از بالای خود را به جامعه تحمیل کند و برای اصل قضیه که همانا سرکوب است دست به این یک سان سازی زد. کار او نه مبارزه با حجاب بود و نه در راستای رهایی زنان جامعه از بند حجاب و نه در راستای نفی و مبارزه با سنت های جامعه. کار او دقیقا در راستای اونیفورم پوش کردن جامعه و بر آوردن یک حجاب جدید بود. او دقیقا یک سان سازی را در جامعه پیاده کرد چون پادگانی به جامعه می نگریست. رضاخان حجاب را نفی نکرد بلکه حجابی جدید را جایگزین حجاب قدیم کرد. چون او ریشه مقوله حاجب را نفی نکرد تنها بر روی سایه هایش یک سایه با رنگی دیگر زد. حجاب اجباری کنونی نیز روی دیگر همان "سکه ی یک سان سازی" جامعه و سرکوب اجتماعی است
۳-در این جا ما بر آن هستیم که با مقوله ی حجاب برخوردی رادیکال انجام دهیم. رادیکال به معنای ریشه ای و ریشه هم در این جا و همه جاهای دیگر دقیقا برای ما تنها انسان است و دیگر هیچ! بر خلاف گفتمان مسلط تاکنون موجود که هم واره سعی کرده است مسئله حجاب را به یک مسئله فقهی ـ مذهبی و بحث در متون کهن و گفتار های این یا آن فرد فرو کاست دهدو نشان دهد که حجاب امری منتزع از شرایط اجتماعی و امری فرا تاریخی و فرا انسانی است تا بتواند با بحث های فرسایشی و بی هوده کلامی آن را توجیه کند. ما با حجاب به عنوان یک امر اجتماعی و تاریخی که در بستر مادی و واقعی یک جامعه شکل گرفته است برخورد می کنیم. چون ما با سایه ها نمی جنگیم بلکه با ریشه ها سر ستیز داریم. برای ما نه قوانین و نه چند نوشته فقهی و روایت های گوناگون از آن مسئله نیستند. برای ما آن بستر واقعی و مادی اجتماعی که در یک فرآیند تاریخی حجاب در آن شکل گرفته و به اکثریت جامعه تحمیل شده است و قدرتی که آن را به دیگران تحمیل می کند مسئله مورد نقد است
۴- حجاب یک نوع پوشش در کنار دیگر انواع پوشش نیست. چون موضوعیت حجاب مبتنی بر نفی دیگر انواع پوشش است. چون حجاب دقیقا زمانی وجود خواهد داشت که دیگر انواع پوشش را از بین ببرد و اجازه ی بروز به آن ها ندهد. در نتیجه این تز های منحط و پوسیده که از دل چاه عفونت گرفته و خونین نسبیت فرهنگی به بیرون می تراوشت تنها توجیهاتی هستند برای حفظ و حراست از شرایط نا مطلوب موجود. خود این امور حجابی هستند بر روی مسئله حجاب! باید این حجاب ها را کناز زد تا واقعیت اجتماعی را عریان و بدون هیچ پوششی دید. باید از سایه ها گذر کرد تا ریشه ها را نقد کنیم. نقدی معطوف به نفی! برای فراروی از وضع نا مطلوب موجود برای رسیدن به وضع مطلوب ممکن
۵- حجاب در بستر جامعه ای شکل می گیرد که در آن زن به مثابه ی یک کالا نه یک انسان تعیین یابد. زن به مثابه ی یک ابژه ی منفعل ، بی اراده و بی اختیار باشد نه یک سوژه ی فعال، با اراده و اختیار و آگاهی . زن در این جا کالایی است که در خدمت نظم پدرسالارانه ی سرمایه داری قرار می گیرد. کالایی که به بازار مصرف این سرمایه داری مردانه عرضه می شود
حجاب در این جا دقیقا حکم آن "وکیوم" کالا را دارد. حجاب بسته بندی است که زن به مثابه ی کالا آک بند و دست نخوده و دست اول با یک مهر استاندارد که از طرف مراجع ذی صلاح بر روی اش می خورد از "کارخانه" که همان "خانه ی پدری" است به "بازار خصوصی مصرف" که همان "خانه شوهر" است انتقال می یابد. زن باید در این بسته بندی قرار بگیرد تا زینت و عفت داشته باشد. تا لوکس باشد و سالم و دست نخورده! چون کلایی است که باید مورد پسند مصرف کننده قرار بگیرد.تولید کنندگان کالا که همانا پدر واقعی و پدر معنوی که در این جا "دولت" است، می بایست تعهه خود را در قبال مصرف کننده کالا به خوبی انجام دهند. تعهدی در قبال بازار مصرف که در نزد پدر واقعی و خانواده پدری به صورت غیرت و مردانگی و سنت ها بروز می یابد و در نزد پر معنوی یعنی دولت به صورت قوانین و اجرای قوانین و سرکوب های اجتماعی
مسئله دقیقا این است، زن انسان نیست کالاست. برای همین باید از آن حراست شود. برای همین خود زن شعورش نمی رسد و باید ارشاد شود.چون انسانی به مثابه ی سوژه آگاه انتخاب گر فعال نیست که خود بتواند "تجربه" کند. بل که کالایی است که باید بر روی آن "تجربه" صورت گیرد و البته در زمانه ای که بازار و مالکیت خصوصی تعیین کننده است این کالا در تملک حصوصی یک فرد قرار دارد. این جا است که دلقک های آنتی کمونیستُ این انگ مسخره و خنده دار کودکانه را به کمونیست ها می زنند که می خواهند زنان را اشتراکی کنند! چون در قاموس این بزرگ ابلهان تاریخ زن یا کالایی است برای عرضه به بازار مصرف جنسی و یا ابزار تولیدی است برای تولید مثل
۶- حجاب در این بستر است که تبدیل به یک نمودی از سرکوب اجتماعی می شود. حجاب یک نوع پوشش نیست. چون بر سر در هر مکان عمومی می بینیم که نوشته شده است: (( از پذیرفتن زنان بد حجاب معذوریم)) چرا در مورد دیگر انواع پوشش چیزی نمی نویسند؟ چرا شعار "مرگ بر بی حجاب" در دیوار های شهر و جا های دیگر رخ می نمایاند؟ چرا هر از چند گاهی به منظور مبارزه با بد حجابی به سوی جامعه شمشیر کشیده می شود؟ چون باید به نحوی "اتوریته" ی خود را به دیگران ثابت کنند! این جا زنان به مثابه ی انسان تعریف نمی شوند بلکه کالای هستند که چون مهر استاندارد نخورده اند و در بسته بند مور پسند نظم سرمایه داری مردانه ی حاکم بر جامعه ما نیستند از پذیرش شان معذوریت پیش می آید
۷- در این شرایط است که این برخورد که به سخنان آیت الله ای در زیر درخت سیب در پاریس استناد کردن و یا دخیل بستن به این یا آن مرجع تقلید و یا گشتن در متون کهن برای یک روایت خوب! برای حل مسئله حجاب تلاش مذبوحانه و بسیار کودکانه و به همین نسبت ترحم بر انگیز است. چون مسئله اصلی و ریشه ای نوشته جات و شرعیات و اظهارات این یا آن فقیه و عالم نیست. این ها خود حجابی هستند بر ریشه های مسئله حجاب! این جا مسئله بستر اجتماعی ـ اقتصادی است که حجاب در آن شکل گرفته و این جا مسئله آن پروسه ی تاریخی است که حجاب به انسان ها تحمیل گردیده است. مسئله آن است که طبقه ای که قدرت مادی و ابزار تولید مادی جامعه را در دست دارد قدرت معنوی و ابزار تولید معنوی جامعه را نیز در دست دارد. مسئله آن است که این تصور کودکانه را باید به دور ریخت که سرمایه داری هم واره با سنت های پوسیده گذشته و مقولات ارتجاعی مبارزه می کند. باید درک کرد که لااقل در جامعه ما سرمایه داری بومی و وطنی ما این سنت ها برای بازتولید خویش و تسلط خود استفاده کرده است. برای بازتولید قدرت دست به سرکوب می زند. در این جا زن نباید انسان باشد با حقوق برابر با دیگری! بل که زن کالای است که باید مورد حراست قرار بگیرد. باید تحقیر شود تا نیروی کار مفت و مجانی برای بردگی خانگی به منظور بازتولید نیروی کار جامعه باشد و یا خود نیروی کارش را به عنوان یک کالای ارزان قیمت تر به بازار ارائه دهد. زن این جا باید کالایی باشد پست تر از کالا ها دیگر! حجاب بسته بندی لوکس این کالاست. "زن مرواریدی است در صدف حجاب"! عجب عبارت تبلیغاتی زیبایی برای تبلیغ یک کالای لوکس
۸- حق آزادانه انتخاب نوع پوشش به عنوان یکی از پایه ای ترین حقوق جهان شمول انسان ها در این جا نقض شده است و برای رسیدن به آن باید رادیکال و ریشه ای دست به پراتیک زد. این کار نه با ارجاع دان به فلان سخن فلان شخصیت در فلان تاریخ در فلان جا! محقق خواهد شد و نه با امید بستن به اختلافات صوری و ظاهری بین علما! نه با بومی کردن فمینیست بر مبنای فرهنگ والا ایرانی ـ اسلامی!؟!؟! نه با استناد به متون کهن و روایات خاک گرفته و نه صرفا با امضا جمع کردن! این مسئله به عنوان یک مقوله ی اجتماعی ـ تاریخی در بستر جامعه صرفا به وسیله ی یک "کنش آگاهانه جمعی" یک "پراکسیس جمعی" حل می شود و البته حل نهایی این شکل از ستم و دیگر اشکال ستم بر زن و انسان در کل! در حل "ریشه" ی تمام این ستم ها یعنی از خود بیگانه کردن انسان از خودش به وسیله ی جدا کردن عامل تغییر دهنده جهان از انسان یعنی "کار" که در گرو لغو کارمزدی است، محقق می شود

Thursday, April 12, 2007

مصاحبه بی حجاب با فعالین این عرصه

ما ممنوعیت حجاب کودکان را به قانونگذاران اروپائی تحمیل می کنیم

بي حجاب: براي به مقصد رساندن اين خواست در اروپا چه موانعي وجود دارند؟

مهناز ماسوری: اولين و مهمترين موضوعي که در جوامع اروپايي مانع اين حرکت است، مواضعي است که دولتهاي اروپايي در باره نسبيت فرهنگي دارند و آن اينکه تحت پوشش اينکه آنها مؤظف هستند به فرهنگ مهاجرين احترام بگذارند. مخالف اين خواست ما هستند. دومين موضوع نقش اسلام سياسي و نمايندگان اين چنبش در اروپاست که تلاش مي کنند، جامعه را قانع کنند که اين کودکان دوابطلبانه حجاب بر سر دارند. و نقش خود را در تحميق و تحميل به اين کودکان، پنهان مي کنند. پس ما موظف هستيم در هر دو جبهه دست به افشاگري بزنيم و افکار عمومي را متوچه اين فريبکاري هر دو گروه بنماييم. ما بايد تاکيد کنيم که حقوق کودکان جانشمول است و ربطي به محل تولد و مذهب پدر و مادر ندارد


بي حجاب: شما امسال به همراه هياتي از فعالين حقوق کودک با نمايندگان پارلمان اروپا ملاقات داشتيد. يکي از مطالبات مطرح شده از جانب شما ممنوعيت حجاب کودکان در اروپا بود. چرا اين مطالبه را با پارلمان اروپا مطرح کرديد؟

مهناز ماسوری: مهمترين برنامه ما که بايد تلاش همه آزاديخواهان و بخصوص زنان جنبش آزاديخواهان و برابري طلبانه را همراه خود داشته باشد، ممنوعيت حجاب براي کودکان زير شانزده سال است. ما براي رسيدن به اين هدف و تحميل اين قانون به قانونگذاران اروپايي، سعي خواهيم کرد با اقناع فعالين حقوق کودک و زنان، آنها را به حمايت از اين کمپين کشانده و با بسيج افکار عمومي تصويب اين قانون را به قانون گذاران اروپايي تحميل کنيم. به تصويب رساندن قطعنامه اي در اين مورد در کنفرانسها و سمينارها و همچنين در گروه هاي پارلماني اروپا، ما را يک گام به اين هدف نزديک مي کند


بي حجاب: شما در سوئد سالهاست که مبارزه با حجاب کودکان را در دستور داريد و فعاليتهاي شما تاثيرات قابل ملاحظه اي بر افکار عمومي جامعه گذاشته است. چقدر مي توانيد از اين موقعيت براي تحميل ممنوعيت حجاب به دولتهاي اروپائي استفاده کنيد؟ چقدر اميدوار هستيد که جامعه سوئد (نه سياستمداران) از کمپين شما حمايت کند؟

مهین علیپور: در سوئد ما را بعنوان يک نيروي مدافع سرسخت و سازش ناپذير حقوق زن و کودک و بطور کلي مدافع حقوق بشر ميشناسند . ما سالها در عرصه دفاع از حقوق زنان و کودکان مثل عليه خشونت بخاطر ناموس ، ترک تحصيل دختران خارجي، عليه ازدواج تحميلي دختران خارجي، ختنه دختران و پسران و سن ازدواج براي دختران خارجي و امثالهم در اين جوامع تلاش کرده ايم. گاها دولتها و مقامات تصميم گيرنده را مجبور کرده ايم که بنفع دختران خارجي رفرمهائي را ايجاد کنند يا اينکه حتي خود را موظف بدانند که قوانين خود را رعايت کنند . ما بحق يک قطب بيدار و حاضر در جامعه هستيم که عليه اين دوبل مورال يا برخورد دوگانه مقامات هميشه عکس العمل فوري نشان داده ايم . کنفرانسها و سمينارها گذاشته ايم . با مقامات؛ سياستمداران مثل نمايندگان مجلس و يا حتي وزرا ملاقات و گفتکو کرده ايم. گاها روابط عمومي يا ميديا را هم کنار خود نداريم ولي تلاش مي کنيم با مردم تماس بگيريم و با کار و حرف درست معمولا توانسته ام مردم معمولي را کنار خود داشته باشيم . اين نيرو بسيار مهم است، چرا که به اتکا به اين نيرو مي توان يک قطب فشارساخت و مطالبات و خواسته ها را به مقامات تحميل کرد. اين کار ما گو اينکه کند پيش ميرود ولي در نهايت موفق ميشود . براي همين است که ما ممنوعيت حجاب، بخصوص حجاب کودک را يک شعار اصلي و چتري ميدانيم که در ادامه آن به تمام بيحقوقي کودک بخاطر احترام و باج دادن به دين و فرهنگ هاي عقب افتاده مثل جلوگيري از ورزش دختران و يا تعليم موسيقي و غيره اعتراض جدي داريم . در دفاع از حقوق کودک خواهان ممنوعيت مدارس مذهبي بخصوص اسلامي بعنوان مرکز مهمي در رشد آپارتايد جنسي و فرهنگ مردسالار هستيم . ما اميد زيادي داريم که با اعتقاد خالص و جديت خود در کار خود موفق شويم

بي حجاب: شما خواهان ممنوعيت حجاب تا سن شانزده سالگي هستيد. در انگلستان مواردي بوده که دختران سيزده يا چهارده ساله مدرسه اشان را به دادگاه کشيده اند که بتوانند با حجاب کامل اسلامي سر کلاس حاضر شوند. بعضيها ادعا مي کنند که ممنوعيت حجاب کودکان با آزادي فردي اين نوجوانان در تناقض قرار مي گيرد. چواب شما چيست؟ چگونه مي توان دختر چهارده ساله اي که اصرار دارد حجاب بپوشد را قانع کرد که حجاب کودک آزاري است و نبايد توسط کودکان پوشيده شود؟

مهین علیپور: من با اين نظر موافق نيستم که دختران سيزده يا چهارده ساله مدرسه را به دادگاه کشانده اند . بلکه اين والدين و بزرگان هستند که مدرسه را به دادگاه ميکشانند. اگر به کودک امکان دهند که در يک محيط سالم و بدون آلايش مذهبي و فرهنگي رشد کند اصلا يک لحظه هم به مغرش خطور نميکند که حجاب سر کند و يا به کسي اعتراض کند. اصرار يک دختر چهارده ساله براي حجاب در واقع اصرار مردان خانواده و يا زنان خانواده است . اصرار آنها براي اجراي آيه هاي قرآن و يا بند بند نرمهاي فرهنگ مردسالار خانواده است. لزومي ندارد که کودک را قانع کرد. اصلا غلط است کودک را حتي کودک محجبه را وارد اين بحث کرد. طرف ما دولتها و ارگانهاي اجرائي شان هست که حقوق انسانها را بايد مشابه بدانند . آنها به اين خاطر چشم خود را روي وضعيت بد اين کودکان و پايمال شدن حقوقشان ميبندند و آنها را در دامن خانواده و دين و فرهنگشان مياندازند. جنگ اول و بحث اول بايد با اين دولتها باشد. بايد آنها را مجبور کرد که از کودک که بيدفاع ترين موجود است حمايت کنند واين حمايت بايد تا سن بلوغ کودک باشد . کودک نبايد حامل و نمايشگر هيج نوع سمبل مذهبي و ملي و قومي شود. همانطور که تنبيه کودک در اينجا جرم است هر نوع کودک آزاري مثل تحميل حجاب بر وي و يا وادار کردن او به اجراي نماز و روزه و غيره بايد جرم باشد. مسلما کودک خود را نا امن حس ميکند و به توصيه پدر و مادر اين اعتراض ها را ميکند. کودک به خانواده خود نياز دارد، به آنها عشق ميورزد و اين نبايد باعث شود که مورد سوء استفاده قرار گيرد. بنظر من درک اين بسيار ساده هست و اينکه ميگويند کودک چهارده ساله از مدرسه شکايت ميکند حتي براي همان کودکان خنده آور و باور نکردني است

Tuesday, April 10, 2007

حجاب از سر بردارید، رژیم از "بدحجابی" ترسیده است

حجاب از سر بردارید
رژیم از "بدحجابی" ترسیده است


جوانان، مردم
رئیس پلیس تهران گفته است که از اول اردیبهشت 86 دسته های اوباش اسلامی به بهانه کنترل حجاب، وحشی تر از گذشته به جان شما خواهند افتاد. اما رئیس شان اعلام کرده است "بدحجابان (بخوانید افرادی که علنا به حجاب اعتراض دارند) فقط 10 درصد جامعه را تشکیل میدهد". خب اگر آمار ایشان را قبول کنیم و اگر تهران 10 میلیون داشته باشد، یک میلیون نفر دارد علنا و هر روزه به حجاب اعتراض میکند! با این جمعیت حجاب که سهل است، حکومت را هم میشود برداشت
جوانان! حجاب بردارید. گروههای دختر و پسر حجاب برگیری تشکیل دهید و این طوق لعنت رژیم اسلامی را به گردن خودشان بیندازید
این آقای رئیس پلیس البته حرفهای زشتی هم زده که شایسته خودش و روسایش است. گفته است که آنها که بدحجابند، یا عقده جنسی دارند، یا عقده اخلاقی دارند و یا بیمار روانی اند! به این توهین های اسلامی گردن نگذارید. پاسخ این ها الغاء عملی قوانین اسلامی و حکومتی شان و قبل از همه لغو عملی حجاب است. حجاب بردارید

سازمان جوانان کمونیست همه شما را فرا میخواند که از روز اول اردیبهشت درست در مقابله با یورش اسلامی حکومت به بهانه بدحجابی، جنبش حجاب برداری را سازمان یافته تر و وسیع تر به میدان آورید. در مقابل پروژه رژیم برای مقابله با "بدحجابی" قاطعانه بایستید و در هرجا که میتوانید حجاب بردارید. هر کجا که دیدید پلیس به مردم گیر داده است جمع شوید و اعتراض کنید. معترضین به حجاب را تنها نگذارید. کاری کنید که این تدارک و یورش اسلامی به ضد خودش تبدیل شود، بی حجابی در جامعه بیشتر باب شود و این صلیب شکسته جنبش اسلامی در زیر پای دختران و پسران له شود

سازمان جوانان کمونیست
20
فروردین 86، نهم آوریل 2007

Thursday, April 5, 2007

حجاب آفرو نيست و تحت هيچ عنواني قابل دفاع نيست

حجاب آفرو نيست و تحت هيچ عنواني قابل دفاع نيست

سهيلا شريفي
چند وقت پيش ستون کوتاهي در روزنامه گاردين بود که در آن نويسنده مقاله خانم کاترين جانسون از اينکه بيشتر دختران نوجوان در مدرسه قبلي او در لندن اکنون روسري سر مي کنند نوشته بود و ادعا کرده بود که اين موضوع اصلا جاي نگراني نيست چرا که حجاب براي اين دختران همان نقشي را دارد که زماني مدل موي آفرو و يا پوشيدن تي شرت آنجلا داويس براي نوجوانان و جوانان داشت، يعني نوعي مقاومت و اعلام تعلق. خانم جانسون مي نويسد "يک روسري دارد مي گويد من مومن تر از مادر بي حجاب و پدر بي ريشم هستم. با پوشيدن حجاب يک دختر نوجوان دارد مي گويد که من جدي هستم و به ميراث و قوميت خودم افتخار مي کنم. اين دقيقا همان کاري است که پوشيدن تي شرتهاي آنجلا داويس و يا آفروي بزرگ برادر من سي سال پيش مي کردند
خانم جانسون فاکتهاي تاريخي را تا حدود زيادي قاطي کرده است و از آنها نتايج نادرستي مي گيرد. آفرو اوايل سالهاي 30 و 40 بخاطر مبارزه با تبعيض نژادي در ميان سياه پوستان مد شد و جوانان سياه پوست قصد داشتند با بلند کردن موهايشان و انتخاب اين مدل مو بگويند سياه زيباست و به سياه بودن خود افتخار مي کنند. اواخر سالهاي 60 و اوايل هفتاد، وقتي که مبارزه با آپارتايد نژادي توده گير شد، بار ديگر آفرو مد شد و جوانان در اقصي نقاط دنيا به آن روي آوردند. اينبار آفرو فقط به سياه پوستان و آفريقائيهاي ساکن در آمريکا و غيره محدود نمي شد، جوانان از آمريکا و اروپا گرفته تا ايران و خاورميانه و همه جاي ديگر موهايشان را به سبک سياه پوستان بلند و فرفري کردند و با گذاشتن آفرو و پوشيدن تي شرت آنجلا داويس سعي کردند به آپارتايد نژادي حاکم بر آفريقا و تبعيضي که بر عليه سياه پوستان در کشورهاي مختلف مي شد اعتراض کنند. اين جنبش عليرغم ضعفها و محدود نگريهاي صنفي که از طرف بعضي از سياه پوستان بر آن غالب مي شد، و گاها حتي سمبل نژادپرستي سياه پوستان مي شد، اما اساسا يک جنبش عليه تبعيض نژادي بود. گذاشتن آفرو اعتراض بود به نوعي تبعيض و بي حقوقي که بخشي از مردم دنيا بخاطر رنگ پوستشان از آن رنج مي بردند. مقايسه حجاب با آن از چندين نظر نادرست و غير واقعي و گمراه کننده است

اولا مقايسه مذهب با رنگ پوست و قرار دادن نقد مذهب و اسلام در کنار راسيسم روشي است که در اين سالهاي اخير توسط جريانات اسلامي مد شده است. اين جريانات هياهو راه انداخته اند و هرکس برعليه آنها حرف مي زند را فوري راسيست مي خوانند. آنها مي دانند راسيسم يک ديدگاه شناخته شده و دست راستي است و در جامعه جائي ندارد و با راسيست خواندن منتقدينشان دارند سعي مي کنند جلوي دهان افراد راديکال و سکولار را بگيرند و به يکه تازي و گسترده تر کردن دايره تاخت و تازشان در اروپا و غرب بپردازند. و متاسفانه بعضي از توجيه گران اسلام و پيروان نسبيت فرهنگي در اروپا هم تحت تاثير اين نوع تبليغات قرار دارند و به ارائه اين نوع تئوريها مي پردازند. در واقع مقايسه حجاب با آفرو تلاشي است براي اعتبار بخشيدن به حجاب و پوشاندن قبح و زشتي آن و تاثيرات منفي آن بر زندگي زنان. مذهب رنگ پوست نيست و انتقاد از مذهب هم راسيم نيست. اينرا بايد تبديل کرد به اعتقاد عمومي مردم

دوما برخلاف آفرو که در مقاطعي برعليه آپارتايد نژادي بود، حجاب خود نماد آپارتايد جنسي و پرچم جنبش ارتجاعي اسلام سياسي است. حجاب تاريخ سياهي از کشتار و شکنجه و تحقير و اذيت و آزار زنان پشت سر خود دارد. در ايران و کشورهاي ديگري که اسلام سياسي در حکومت است و يا نفوذ دارد، حجاب با پونس و اسيد و شلاق و زندان بر زنان تحميل شده است و مبارزه با آن يک امر روزمره در سه دهه حاکميت سياه جمهوري اسلامي براي زنان در ايران بوده است. اگر کسي مي خواهد به تاريخ مراجعه کند و بر اساس آن نظريه بدهد بايد جوانب مختلف تاريخ را در نظر بگيرد. خانم جانسون با حذف بخش مهمي از تاريخ که تاريخ مبارزه زنان بر عليه حجاب در کشورهاي اسلام زده است، عملا دارد براي حجاب و اسلام سياسي آبرو مي خرد و به آن اعتبار مي بخشد

اين ادعاي خانم جانسون که بعضي از جوانان دارند حجاب را بعنوان يک حرکت اعتراضي در مقابل سياستهاي دست راستي دولتهاي غربي مانند امريکا مي پوشند، تا حدودي واقعي است. اين اتفاقي بود که بعضي از جريانات ضد امپرياليست در ايران هم مدتي دنباله رو آن بودند. جواناني که در خانواده هاي مسلمان بدنيا آمده اند و پدر و مادرانشان مهاجرين مقيم کشورهاي اروپائي و آمريکا هستند، بخاطر راسيسم حاکم بر سياستهاي اين کشورها تحت تبعيض قرار دارند و نمي توانند به آساني در جامعه ادغام شوند. بعضي ار اينها براي مقابله با اين وضعيت دنبال ظرفي مي گردند که بتوانند اعتراض خود را مطرح کنند و اسلام سياسي هم اکنون جنبشي است که در سراسر دنيا در مقابل دولتهاي غربي عرض اندام کرده است و به همين دليل خيلي از اين جوانها به اين جنبش و به طبع آن به حجاب روي مي آورند. اما اعلام تعلق به يک جنبش ارتجاعي و ضد بشري قابل دفاع نيست و نبايد اجازه داد به اين بهانه براي آن آبرو بخرند. پوشيدن آرم فاشيستهاي هيتلري توسط خيلي ازنوجوانان آلماني که اتفاقا اکثر آنها هم بخاطر نشان دادن اينکه به نژاد برتر آريائي خود افتخار مي کنند، آنرا مي پوشيدند، براي هيچ انسان شريفي قابل قبول نيست، همانطور که پوشيدن کمربند عفت و انگشتر عفت و کفشهاي چوبي چيني و غيره قابل قبول نيست

از همه اينها گذشته حجاب کودکان نوعي کودک آزاري است و عيلرغم اينکه چقدر خودشان آنرا قبول دارند و چقدر ادعاي دواطلبانه بودن و انتخابي بودن آن در مورد کودکان صحت داشته باشد هنوز توجيه گر آن نيست و نبايد از طرف جامعه پذيرفته شود. پيام حجاب براي يک دختر جوان در درجه اول اين است که زن فرو دست است که بايد بدنش را بپوشاند و از آن شرمسار باشد و گرنه ممکن است موجب فساد و گناه شود. دختر جواني که از همان کودکي ياد مي گيرد که موهايش و بدنش را بايد بپوشاند، ياد مي گيرد که از مردان فرودست تر است، ياد مي گيرد که بايد خود را پنهان کند، ياد مي گيرد که برده جنسي مرد باشد و خود از خود هيچ اراده اي نداشته باشد. ياد مي گيرد که خدا هم او را مورد کم لطفي قرار داده است پس نبايد ادعاي زيادي داشته باشد. تاثير اين پيام روي يک دختر جوان غير قبل تصور است. در بهترين جوامع دنيا هم زنان و دختران بخاطر نابرابري و تبعيضي که بر آنها روا داشته مي شود از اعتماد بنفس کمتري نسبت به مردان برخوردار هستند و معمولا سخت کوشي بيشتر و تحمل فراوان تري را مي طلبد تا يک زن بر اين نا امني غلبه کرده و بر روي پاي خود بايستد. حالا مي توانيد تصور کنيد که در جامعه مردسالار و مذهبي که قوانين هيچگونه حقي را براي زنان به رسميت نمي شناسند و دختران جوان ناچارند از همان کودکي حجاب سر کنند و بپذيرند که از مردان کمتر هستند، چه بلائي بر سر احترام به خود و عزت نفس يک کودک مي آيد

جامعه انساني بايد استاندارهاي مشخصي براي حمايت از کودکان داشته باشد حتي اگر اين استانداردها باب ميل عده اي نباشد و آنها را برآشفته کند، حتي اگر خود کودکان بخواهند خلاف آنرا عمل کنند، حتي اگر بخاطر دفاع از يک جنبش اعتراضي باشد. بقول مريم نمازي ممکن است کودکاني پيدا شوند که بخاطر کمک به خانواد هايشان تصميم بگيرند که مدرسه را ترک کنند و کار کنند. وقتي که کار کودکان ممنوع است و آموزش تا سن معيني براي آنها اجباري مي باشد، هر چقدر قصد اين کودکان مثبت و براي کمک به خانواده هايشان باشد هم باز جامعه و دولت موظفند مانع کار کردن آنها شوند و آنها را وادار به ادامه تحصيل نمايند

حجاب حتي اگر بعنوان يک حرکت اعتراضي و در تقابل با سياستهاي دست راستي دول غربي باشد بهيچوجه قابل دفاع نيست و نبايد اجازه داد توجيه گران و طرفداران نسبيت فرهنگي از آن سمبل مقاومت بسازند. فلسفه واقعي حجاب بردگي و فرو دستي زن است و جنبش ارتجاعي اسلام سياسي حجاب را تبديل کرده است به سمبل و پرچم خود و البته سعي دارد براي آن مخصوصا در کشورهاي غربي اعتبار بخرد. اينکه در کشورهاي غربي سياستهاي دولتها و راسيسم از يک طرف و نسبيت فرهنگي از طرف ديگر ادغام و انتگره شدن را براي جواناني که در خانواده هاي مهاجر و پناهنده به دنيا آمده اند سخت تر کرده است و آنها احساس تبعيض و نابرابري مي کنند، دليل نمي شود که حجاب و قوانين اسلامي را راديکال و معتبر و قابل قبول جلوه داد. پوشيدن حجاب نه تنها راه حل نيست بلکه اتفاقا اين جدائي و تبعيض را چند برابر مي کند و نفرت و پيشداوري و خشونت را دامن مي زن و از همه بدتر به دامن نفوذ و گسترش يک جنبش سياه و ارتجاعي در دنيا مي افزايد.. بجاي آن بايد براي يک جامعه برابر و شاد و آراد براي همه کودکان و نوجوانان و جوانان صرف نظر از اينکه از کجاي دنيا آمده اند و فرهنگ و مذهب خانواده هايشان چيست مبارزه کرد