Saturday, January 20, 2007

آیا جنسیت نیز دستاویز جامعه است؟

آیا جنسیت نیز دستاویز جامعه است؟
دریا کیانی

اولین سوالی که وقتی یک نوزاد به دنیا می آید این است که پسر است یا دختر؟ این سوال کنجکاوانه و به ظاهر قشنگ خودآغازی است برای آن نوزاد تا هرگز جنسیتش را فراموش نکند
از همان روزهای اول این تقسیم بندی را در ذهن کوچکمان پرورش می دهند که تو به عنوان یک دختر باید صورتی بپوشی و آبی رنگ تو نیست. درحالی که آبی و صورتی هر دو رنگهای زیبایی هستند. آنها نیز قربانی تقسیمات جنسی بشری شده اند. پسر کوچکم حاضر نیست هیچ کدام از وسایل مدرسه اش صورتی باشد. در حالی این رنگ را دوست دارد به شدت از آن اجتناب می کند. بازی فرق بین دختر وپسر از همان روزها کودکی و در مدرسه به کودکان آموزش داده می شود. بارها این جمله را شنیده ایم که " مرد که گریه نمی کنه " . یا " چرا مثل دخترها، گریه می کنی ؟ " حتی ما را از کودکی در قالبی که برایمان ساخته اند می گذارند که تا حتی نتوانیم احساسات خودمان را آن طور که می خواهیم بیان کنیم. چون پسر هستی حق گریه و ابراز احساسات خودت را نخواهی داشت. یعنی به پسرها از همان روزها اول آموزش داده می شود که چون مرد هستند باید مردانه و خشن رشد کنند واحساسات در زندگی آنها رنگ کمتری باید داشته باشد. تمام بازیهای خشن را برای پسرها مناسب می بینند. در مقابل دخترها باید با رنگ وصورتی و عروسک بازی وخاله بازی !!! بزرگ شوند. به آنها از همان کودکی تفهیم می شود که دختر هستند و این جنسیت چیزی نیست که فراموش شود. و باید در تمام لحظه لحظه زندگی آن را مد نظر داشته باشند. کلا کودکان به نوعی پرورش می یابند که باید احساساتشان با جنسیتشان مطابقت دهند. در غیر این صورت یک ناهنجاری شخصیتی به حساب می آید. از همان کودکی دختران را برای آشپزی و اینکه خانه داری جزو وظایفشان است، پرورش داده می شوند. و این چیزی است که آنها رادر جامعه و آینده شان به عنوان یک زن موفق نشان می دهد. و در کنارآن به پسران آموزش داده می شود که کدام زن با کدام خصوصیت مورد قبول و درست پرورش یافته است. و قابل استفاده برای مردان می باشد
از هما ن روزهای اول کارهای مردانه و زنانه به قدری طبقه بندی شده که حضور یک زن در یک کارکاملا مردانه به نظر غیر معمول و یا زیاده روی است
این تفاوت جنسی که ازهمان بدو تولد در خانه ، مدرسه و جامعه به ما تزریق می شود بقدری قوی و موثر است که هرگز نقش آن را در زندگی خود نمی توانیم فراموش کنیم. در کنار آن مذهب نقش کاتا لیزور را بازی می کند و جامعه مذهبی و اسلامی با شدت بیشتری جنسیت را دست آویزاهداف خود قرارمی دهد. و از آن به عنوان یک حربه برای زنجیر کشیدن زنان و استثمارآنها استفاده می کنند. به نوعی که در اکثر این جامعه ها حتی درکانون خانواده ها شاهد بی عدالتیها و آزار زنان به خاطر جنست آنها هستیم. و حتی آشکارا در قوانین حقوق زن را نصف مرد محسوب می شود
آنچه که واقعیت دارد این است که سیستمی که در جهان وجود دارد به نوعی از این تقسیم بهره می برد. پس همیشه درحفظ و پررنگ کردن آن به روشهای مختلف تلاش می کند. ولی در ورای تمام اینها آیا واقعا هیچ احتیاجی هست که ما جنسیت را دائم مد نظر داشته و تمام سیر زندگی خود را همیشه در چهار چوبی که به ما تحمیل می شود قرار دهیم. و یا در غیر این صورت همیشه به عنوان یک انسان غیر نرمال نگاه جامعه را به خود خواهیم داشت؟؟
شما چه نظری دارید؟

شماهم اتفاقات و خاطرات زندگی خود را برای ما بفرستید تا با ارائه آن، زندگی واقعی زنان را با هم مرورکنیم

No comments: