Friday, February 22, 2008

تبعیض جنسی چیست؟ چگونه احساس می شود؟ چه باید کرد؟

مهناز ماسوری
از سوئد که یکی از پیشرفته ترین کشورهای اروپایی است شروع می کنم. در همین کشور من و یک مرد با تحصیلات یک رشته مشترک مثلا پرستاری اطاق عمل، متقاقضی یک شغل می شویم و هر دو هم استخدام می شویم اما من بعد از مدتی من متوجه می شوم که حقوق مرد هم رشته من از حقوق من هم بالاتر است. این موضوع به وِیژه در شغلهای تکنیکی و فنی و مدیریت، جا افتاده است و همه در این جامعه می دانند که این تبعیض وجود دارد و می شود می توان آن را نشان داد. اصطلاحات کارهای مردانه و زنانه یا شغلهای زنانه و مردانه، بسیار جا افتاده است و حساسیت زیادی در برابر این اصطلاحات ایجاد نمی شود. به هر کسی در این جامعه اروپایی شما از شغلهای معلمی، بخصوص مهد کودک، پرستار، و یا تقریبآ هر شغل سرویس دهی حرفی بزنید، فورأ گفته خواهد شد که این ها شغل ها زنانه است. اما وقتی از پلیس و آتش نشان و یا مهندس حرف بزنید، پای مردان به میان می آید. طبیعتأ بعضی از شغل ها به قد و وزن و نیروی فیزیکی آدمها ربط دارد. من می دانم که طبعتأ میانگین قد و وزن زنان از میانگین مردان پائینتر است. اما این تبعض را می شود در همه شغلها حس کرد.

و اما در کشورهای مانند ایران. از خانه که رشد دختر شروع می شود. دختر در بازیهای دخترانه، مدارس دخترانه و تکلیف های دخترانه در خانه، مانند جوراب برادرت را بشور! برای برادرت چای بیار! ظرفهارا بشور! آخه او پسره و بلد نیست، اما تو دختری و برای آینده ات هم خوب است.

وقتی همین دختر از خانه بیرون می آید. پوشش و لباسش باید سنتی و یا اسلامی باشد. در اتوبوس محل ویژه دارد. اگر بخواهد سفر برود باید از پدرش اجازه بگیرد. حق انتخاب همسر ندارد. حق طلاق ندارد. حق گرفتن بچه ها را بعد از طلاق ندارد. می خواهد ازدواج کند بحث مهریه، صیغه، شیربها و جهیزه به میان می آید. چون دختر نصف مرد ارزش دارد. ظروف، گاز و یخچال و مبل و فرش را به عنوان جهیزه با دختر به خانه مرد می فرستند. اگر این دختر حامله شد و خواست سقط جنین کند. بسته به جنسیت جنین باید دیه بپردازد. اگر دختر باشد، نصف دیه و اگر پسر باشد که باید دیه کامل بپردازد.

وقتی این دختر وارد دانشگاه شود. باید از دانشجوی پسر جدا شود. اجازه رابطه حتی درسی وعلمی با هم دانشگاهی پسر خود ندارد. در محیط کار باید رعایت اخلاق و عفاف جامعه را بکند،مثلأ حجاب اسلامی را باید رعایت کند. اگر اخلاق و عفت جامعه از طرف این دختر لکه دار شود، شلاق، زندان و سنگسار به میدان می آید.

در جامعه، در هر لحظه، مکان و شرایطی به این دختر تاکید می شود که "جنسیت" خاصی دارد و بر اساس آن باید حد و حدوت را رعایت کند. ملا حسنی امام جمعه ارومیه که البته همه می دانیم جوک و خنده مردم است. می گوید. چرا زنانی که بعداز 28 سال حکومت اسلامی به اسلام احترام نمی گذارند، هنوز زنده هستند؟ آیا وافعأ اگر زنان، یعنی نصف جامعه را اعدام کنند، مشکل جامعه اسلامی حل می شود؟

چه کسانی از این تبعیض سود می برند؟ برای از بین بردن تبعیض جنسی چه باید کرد؟ شاهرودی رئيس قوه قضائیه جمهوری اسلامی ه از چهره های مورد علاقه دوخردادیها و خانم شیرین عبادی است، خواهان اخراج تمام زنانی که در بخش بهداشت و آموزشی کار می کنند و قوانین اسلامی را رعایت نمی کنند، است.

بر طبق آمار خود جمهوری اسلام، سالانه حدود 2 میلیون زن در سراسر کشور بعلت عدم رعایت حجاب و سایر مقررات اسلامی دستگیر می شوند. این آمار به خودی خود نشان می دهد که نیروی عظیمی در مقابل جمهوری اسلامی و قوانین اسلامی آن ایستاده است و مقرارت حجاب و قوانین اسلامی را به مسخره می گیرند.

زنان در ایران در یک جنگ هر روزه با قوانین اسلامی و سنتی حاکم بر جامعه شرکت دارند. این نبردی ناگزیر است. نبردی برای گرفتن حق سفر، شغل، ازدواج، حضانت کودک، تحصیل و ده ها حق دیگر است. در این نبرد، زنان اعدام و شکنجه و سنگسار هم می شوند. ابزار جمهوری اسلامی برای سرکوب زنان از وحشیانه ترین ابزار کشتار و شکنجه قرون وسطایی غیر انسانی تر است. اما این سرکوبها نتوانسته است، جنبش اعتراضی به تبعض جنسی را خفه کند. این جنبش گاهی سر از بیمازستانها در شکل اعتراضات پرستاران، در می آورد. گاهی از آموزش و پرورش به شکل اعتراضات معلمان، بعضی وفتها از کارخانه ها به شکل اعتصاب و اعتراض کارگران و در همین هفته های اخیر شاهدیم که در جنبش اعتراضی دانشجویان ظاهر می شود. می خواهم بگویم که هر چه تبعیض و سرکوب شدید و گسترده بوده است، اعتراضات و مقاومتها هم گسترده و شدید بوده است.

جمعبندی بعد از بحثها، اظهار نظرها و سؤالهای شرکت کنندگان:

تا زمانی که سرکوب و تبعض هست. فقر و نابرابری هست. اعتراض و مبارزه برای رفع این تبعض و نابرابری هم هست. این مبارزه ای است وسیع در سطح سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که در یکسوی آن سرمایه، مذهب، قدرت های سنتی و ارتجاعی و در سوی دیگر، آزادیخواهان و برابری طلبان قرار دارند. پایه ای ترین و دیرنه ترین نهادی که از تبعض جنسی پاسداری می کند، نهاد خانواده است. نهاد خانواده براساس فرهنگ عقب افتاده و تبعیض آمیز جامعه، شکل می گیرد. تبعض جنسی تنها به نفع قدرت های حاکمه، سرمایه داری و سران مذهبی است. باید زمینه تبعض جنسی، یعنی جامعه طبقاتی سرمایه داری را از بین برد تا بتوان تبعیض جنسی را ریشه کن کرد.

آمار دستگیر شدگان جنبش اعتراضات مردم نشان می دهد که جنبش علیه تبعیض به مراتب بسیار گسترده تر شده است.جنبش علیه تبعض در ذات خود سرنگونی جمهوری اسلامی و کل سرمایه را خواستار است. این جنبشی است که 8 مارس را به حکومت اسلامی تحمیل کرده است و روز تولد فاطمه و روز کشف حجاب رضا خان را از صحنه بیرون رانده است. این جنبشی سازش ناپذیر است و سازش کاران را به هر شکل ممکن افشاء می کند. باید این جنبش را تقویت کرد و تا به آخر رفت. تنها با اتکاء به یک جنبش رادیکال، ماکزیمالیست، آزادیخواه و برابری طلب می تواند به جنگ تبعض جنسی رفت.