Monday, December 17, 2007

"بدحجابی" نشان ابراز تنفر و انزجاراز آپارتاید جنسی ایران

مهین علیپور

به عکس های جدیدی از دستگیریها و سرکوب اخیر زنان در ایران به بهانه بد حجابی نگاه میکردم. قبل از هر چیزباید بگویم که تماشای این عکسها قلب هر انسان آزاده ای را بدرد میاورد
چگونه افرادی بخود اجازه میدهند که به خصوصی ترین حریم انسانها تجاوز کرده و انسانها را در خیابانها و معابر نگه داشته وپوشش آنها را مورد ارزیابی و تجسس قرار دهند. تازه آنهم پوششی که با این شکل و شمایل و در شرایط فعلی خواست و انتخاب آنها هم نبوده است. در میان عکسها دختران و پسران جوانی دیده میشوند که زیر تمام فشاز و سنگینی اختناق سعی داشته اند که پوششان بوئی ازنشاط و جوانی داشته باشد. دخترانی پوشیده در روسری و مانتو و شلوار بلند و پسرانی پوشیده در تی شرت و شلوار جین و با فقط با هوائی از رنگ های شاد و مدرن!

کجای این نوع لباس پوشیدن که علیرغم میل همه آنها هم بوده است ارتکاب جرم است تا آنجائیکه "خواهران زینب" با چماق، باتون وبا چشمان از حدقه در آمده توی سینه این جوانان رفته و آنها را بباد کتک و بی احترامی میگیرند؟ این زنان و مردان با این شیوه لباس پوشیدن "بد حجاب" محسوب میشوند و مورد ضرب و شتم وتعقیب و گاها هم پس از دستگیری به سرنوشت" زهرا بنی عامری" دچار شده و جسد تجاوز شده و حلق آویز شده شان تحویل عزیزانشان داده میشود!

جمهوری اسلامی طی سالیان دراز عمراختناق و سرکوبش، همیشه حمله به زنان، ببهانه بدحجابی را بعنوان یک وسیله برای ترساندن و به سکوت کشاندن مردم و سرکوب مبارزات مردم در ایران استفاده کرده است. رفتن به خیابانها و تشخیص این زنان "غیر زینبی" بسیار آسان است. تشخیص جوانانی که خود و زندگی خود را محصوربه خرافات، اراجیف و یا جسم و روح خود را به یک نظام ضد مردمی بخاطر منافع و مصالح خویش نفروخته اند، بسیار آسان است.

دستگیری و سرکوب و تحقیر این انسانهای آزاده از جانب مامورین جمهوری اسلامی به این معنی است که شما از ما نیستید. به این معنی است که شما به حدود سه دهه اختناق و زور و ستم تن نداده اید. بدین معنی است که شما خطر برای نطام جمهوری اسلامی هستید و این شمائید که این نظام را که پرچمداراعدامها و شکنجه ها و سنگسارها میباشد در دنیا افشا میکنید. این سرکوبها بدین معنی است که که به مردم بگویند این شمائید و یا اینکه شما عضوی ازخانواده انسانهای آزاده اید که چه در صفوف کارگران، دانشجویان، معلمان ویا بقیه اقشارجامعه خود را متشکل تر میکنید و از خواستهای راستین خود دفاع میکنید. رهبران کارگران که اخیرا به زنجیر کشیده شده اند و آزادیخواهانی که چه در زندانها و چه در دارگاهای علنی جمهوری اسلامی اعدام شده اند از جنس شما میباشند!
این سرکوبها به این معنی است که جمهوری اسلامی برای ایفای جنایات خود راحت نیست و انعکاس این جنایات را این شمائید که به دورترین اماکن در دنیا میبرید. این سرکوب نهایتا بدین معنی است که به بزعم جمهوری اسلامی تا زمانیکه در صفش نیاستاده اید و اگر زن هستید، خود را در کفن سیاه نپیجانده اید و مثل آنها با شلاق بروی مردم نمیزنید، با آنها نیستید و باید به بهانه ای مورد ضرب و شتم قرار گیرید و تا از اینطریق هم دیگران درس عبرتی بگیرند.

اما تاریخچه این عمر ظالمانه و اختناق جمهوری اسلامی نشان داده است که هیچ زن و یا مرد آزاده ای را نتوانسته است خاموش کند. عملیات سرکوب گرانه جمهور اسلامی همیشه به ضد خود تبدیل شده است. هر زمانی که این نمایش ننگین حمله به بدحجابان آغاز میشود، این رژیم خود را بیش از قبل بی آبروتر و ضعیفتر میکند و در عوض صف آزادیخواهی را قویتر و به پروسه عجین شدن مبارزات زنان در مبارزات توده ای مردم کمک میکند.

آنچه که آپارتاید جنسی در ایران میکند و نتیجتا ایجاد جهنمی برای مردم بخصوص زنان میباشد در وحله اول بخاطر ماهیت مذهبی این رژیم است که امر خصوصی انسانها و بخصوص زنان را به یک امر سیاسی و علنی در جامعه تبدیل کرده است. شادی، رقص، دوست شدن، حق انتخاب لباس و فرم زندگی، آزادی جنسی همگی تابوهائی هستند که محصول مستقیم این سیستم است و با چماق و شلاق چه در ملا عام وچه با قوانین اسلامی در بیدادگاههای خود، از آنها دفاع میکند. دروحله دوم این رژیم قادر به ساختن شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انسانی و دموکراتیک برای مردم نیست و از این بابت به چنین اشباحی، که تا آخرین لحظات عمرش، از آن پاسداری کنند نیاز دارد.

"بدحجابی" هم اکنون یک مبارزه قوی اعتراضی و متقابل به قوانین و نرمهای ضد زن و ضد انسانی در ایران شده است دوباره به مشاهده عکسها برمیگردم . دو جبهه را در مقابل هم میبینم که براحتی و بدون اینکه شخصی حتی یک لحظه هم در جهنم جمهوری اسلامی زندگی کرده باشد میتواند تشخیص دهد که یک طرف در این عکسها نمایندگی جریانی را میکند که مستاصل است و روزهای آخر عمرش را میگذراند. این افراد به زور شلاق و تحقیر و زندانی کردن انسانها میخواهند آنها را وادار به سکوت کرده تا برای آپارتاید جنسی ایران عمر تازه ای بخرند .
غافل از اینکه بسیاری از این جوانان گو اینکه فقط چشمان خود را در این محل باز کرده و با توجه به سانسورهای گوناگون مطبوعات، رادیو و تلویزیون، کتابهای درسی واختناق و غیره و اینکه بسیاری از آنها تا کنون حتی فرصت زندگی در جائی دیگر را نداشته اند با این حال گول تبلیغات ارتجاعی و دروغهای جمهوری اسلامی را بهیجوجه نخورده اند. همین جوانان هستند که پس از گذشت سه دهه عمر این آپارتاید هنوز با توجه به شدیدترین مجازاتها در قبال کوچکترین اعتراضها، به این صورت از حقوق خود دفاع میکنند. این زنان و جوانان جمهوری اسلامی را در خیابانها به مصاف طلبیده اند. آنها با هر نوع رفتار و لباس پوشیدن خود که گواینکه کاملا باب میلشان هم نیست به این آپارتاید جنسی میگویند که مرگ تو فرار رسیده و ما مردم تو را نمیخواهیم .

مبارزات علیه حجاب اجباری در ایران را باید هر چه قویتر و منسجم تر کرد. حمله رژیم به زنان و جوانان را باید به ضد خود تبدیل کرد. هر چه این حملات بیشتر شود باید خون بیشتری در شریانهای جنبش زنان و مردم جوشیده شود. مبارزه علیه حجاب اجباری، جدا از مبارزات بحق کارگران، معلمان و بقیه اقشار برای دفاع از خواسته های سیاسی و اقتصادی خود نیست. سران جمهوری اسلامی و مسئولین بیدادگاهای رژیم و عاملین کشتار و سرکوب مردم باید در دادگاههای بین المللی محاکمه و مجازات شوند.
به این جنبش و جنبش مردم در ایران بپیوندید.

3 دسامبر 2007

No comments: