Thursday, April 12, 2007

مصاحبه بی حجاب با فعالین این عرصه

ما ممنوعیت حجاب کودکان را به قانونگذاران اروپائی تحمیل می کنیم

بي حجاب: براي به مقصد رساندن اين خواست در اروپا چه موانعي وجود دارند؟

مهناز ماسوری: اولين و مهمترين موضوعي که در جوامع اروپايي مانع اين حرکت است، مواضعي است که دولتهاي اروپايي در باره نسبيت فرهنگي دارند و آن اينکه تحت پوشش اينکه آنها مؤظف هستند به فرهنگ مهاجرين احترام بگذارند. مخالف اين خواست ما هستند. دومين موضوع نقش اسلام سياسي و نمايندگان اين چنبش در اروپاست که تلاش مي کنند، جامعه را قانع کنند که اين کودکان دوابطلبانه حجاب بر سر دارند. و نقش خود را در تحميق و تحميل به اين کودکان، پنهان مي کنند. پس ما موظف هستيم در هر دو جبهه دست به افشاگري بزنيم و افکار عمومي را متوچه اين فريبکاري هر دو گروه بنماييم. ما بايد تاکيد کنيم که حقوق کودکان جانشمول است و ربطي به محل تولد و مذهب پدر و مادر ندارد


بي حجاب: شما امسال به همراه هياتي از فعالين حقوق کودک با نمايندگان پارلمان اروپا ملاقات داشتيد. يکي از مطالبات مطرح شده از جانب شما ممنوعيت حجاب کودکان در اروپا بود. چرا اين مطالبه را با پارلمان اروپا مطرح کرديد؟

مهناز ماسوری: مهمترين برنامه ما که بايد تلاش همه آزاديخواهان و بخصوص زنان جنبش آزاديخواهان و برابري طلبانه را همراه خود داشته باشد، ممنوعيت حجاب براي کودکان زير شانزده سال است. ما براي رسيدن به اين هدف و تحميل اين قانون به قانونگذاران اروپايي، سعي خواهيم کرد با اقناع فعالين حقوق کودک و زنان، آنها را به حمايت از اين کمپين کشانده و با بسيج افکار عمومي تصويب اين قانون را به قانون گذاران اروپايي تحميل کنيم. به تصويب رساندن قطعنامه اي در اين مورد در کنفرانسها و سمينارها و همچنين در گروه هاي پارلماني اروپا، ما را يک گام به اين هدف نزديک مي کند


بي حجاب: شما در سوئد سالهاست که مبارزه با حجاب کودکان را در دستور داريد و فعاليتهاي شما تاثيرات قابل ملاحظه اي بر افکار عمومي جامعه گذاشته است. چقدر مي توانيد از اين موقعيت براي تحميل ممنوعيت حجاب به دولتهاي اروپائي استفاده کنيد؟ چقدر اميدوار هستيد که جامعه سوئد (نه سياستمداران) از کمپين شما حمايت کند؟

مهین علیپور: در سوئد ما را بعنوان يک نيروي مدافع سرسخت و سازش ناپذير حقوق زن و کودک و بطور کلي مدافع حقوق بشر ميشناسند . ما سالها در عرصه دفاع از حقوق زنان و کودکان مثل عليه خشونت بخاطر ناموس ، ترک تحصيل دختران خارجي، عليه ازدواج تحميلي دختران خارجي، ختنه دختران و پسران و سن ازدواج براي دختران خارجي و امثالهم در اين جوامع تلاش کرده ايم. گاها دولتها و مقامات تصميم گيرنده را مجبور کرده ايم که بنفع دختران خارجي رفرمهائي را ايجاد کنند يا اينکه حتي خود را موظف بدانند که قوانين خود را رعايت کنند . ما بحق يک قطب بيدار و حاضر در جامعه هستيم که عليه اين دوبل مورال يا برخورد دوگانه مقامات هميشه عکس العمل فوري نشان داده ايم . کنفرانسها و سمينارها گذاشته ايم . با مقامات؛ سياستمداران مثل نمايندگان مجلس و يا حتي وزرا ملاقات و گفتکو کرده ايم. گاها روابط عمومي يا ميديا را هم کنار خود نداريم ولي تلاش مي کنيم با مردم تماس بگيريم و با کار و حرف درست معمولا توانسته ام مردم معمولي را کنار خود داشته باشيم . اين نيرو بسيار مهم است، چرا که به اتکا به اين نيرو مي توان يک قطب فشارساخت و مطالبات و خواسته ها را به مقامات تحميل کرد. اين کار ما گو اينکه کند پيش ميرود ولي در نهايت موفق ميشود . براي همين است که ما ممنوعيت حجاب، بخصوص حجاب کودک را يک شعار اصلي و چتري ميدانيم که در ادامه آن به تمام بيحقوقي کودک بخاطر احترام و باج دادن به دين و فرهنگ هاي عقب افتاده مثل جلوگيري از ورزش دختران و يا تعليم موسيقي و غيره اعتراض جدي داريم . در دفاع از حقوق کودک خواهان ممنوعيت مدارس مذهبي بخصوص اسلامي بعنوان مرکز مهمي در رشد آپارتايد جنسي و فرهنگ مردسالار هستيم . ما اميد زيادي داريم که با اعتقاد خالص و جديت خود در کار خود موفق شويم

بي حجاب: شما خواهان ممنوعيت حجاب تا سن شانزده سالگي هستيد. در انگلستان مواردي بوده که دختران سيزده يا چهارده ساله مدرسه اشان را به دادگاه کشيده اند که بتوانند با حجاب کامل اسلامي سر کلاس حاضر شوند. بعضيها ادعا مي کنند که ممنوعيت حجاب کودکان با آزادي فردي اين نوجوانان در تناقض قرار مي گيرد. چواب شما چيست؟ چگونه مي توان دختر چهارده ساله اي که اصرار دارد حجاب بپوشد را قانع کرد که حجاب کودک آزاري است و نبايد توسط کودکان پوشيده شود؟

مهین علیپور: من با اين نظر موافق نيستم که دختران سيزده يا چهارده ساله مدرسه را به دادگاه کشانده اند . بلکه اين والدين و بزرگان هستند که مدرسه را به دادگاه ميکشانند. اگر به کودک امکان دهند که در يک محيط سالم و بدون آلايش مذهبي و فرهنگي رشد کند اصلا يک لحظه هم به مغرش خطور نميکند که حجاب سر کند و يا به کسي اعتراض کند. اصرار يک دختر چهارده ساله براي حجاب در واقع اصرار مردان خانواده و يا زنان خانواده است . اصرار آنها براي اجراي آيه هاي قرآن و يا بند بند نرمهاي فرهنگ مردسالار خانواده است. لزومي ندارد که کودک را قانع کرد. اصلا غلط است کودک را حتي کودک محجبه را وارد اين بحث کرد. طرف ما دولتها و ارگانهاي اجرائي شان هست که حقوق انسانها را بايد مشابه بدانند . آنها به اين خاطر چشم خود را روي وضعيت بد اين کودکان و پايمال شدن حقوقشان ميبندند و آنها را در دامن خانواده و دين و فرهنگشان مياندازند. جنگ اول و بحث اول بايد با اين دولتها باشد. بايد آنها را مجبور کرد که از کودک که بيدفاع ترين موجود است حمايت کنند واين حمايت بايد تا سن بلوغ کودک باشد . کودک نبايد حامل و نمايشگر هيج نوع سمبل مذهبي و ملي و قومي شود. همانطور که تنبيه کودک در اينجا جرم است هر نوع کودک آزاري مثل تحميل حجاب بر وي و يا وادار کردن او به اجراي نماز و روزه و غيره بايد جرم باشد. مسلما کودک خود را نا امن حس ميکند و به توصيه پدر و مادر اين اعتراض ها را ميکند. کودک به خانواده خود نياز دارد، به آنها عشق ميورزد و اين نبايد باعث شود که مورد سوء استفاده قرار گيرد. بنظر من درک اين بسيار ساده هست و اينکه ميگويند کودک چهارده ساله از مدرسه شکايت ميکند حتي براي همان کودکان خنده آور و باور نکردني است

1 comment:

Anonymous said...

salam
movafaghiate shoma arezooye har ensane azadeh ast
movafagh va pirooz bashid